خداکنه

هیچی دیگه با اینکه پسر عمم بود بابام می‌گفت نهههه ولی مامانم پشت ما بود منم روم نمی‌شد به بابام بگم من راضیم آخرش یه روز دلو زدم دریا وقتی بابام گفت خواستگار داری گفتم بابا به نظرم پسر عمه پسر بهتریه😂😂

ولی من کلا با خانوادش فرق دارم اونا مذهبی خشک من امروزی😂😂

خب

وااو

سر این موضوعم خیلی بحثمون شده با خانوادش شوهرم بر خلاف خانوادش مذهبی نیس

حالا فکر کن شوهرتم مذهبی چ شود

اون وقت منو مجبور میکرد چادر سر کنم مثل برادر شوهرمممم

اولش مقاومت کرد ولی وقتی دید من چشمم دنبالشه رضایت داد 😂ما خونمون پیش مادربزرگم بود شوهرم اون موقع هرررررر غروب به بهانه دیدن مادربزرگم اینا میومد خونمون منم همش پشت پنجره مخفیانه نگاش می کردم چند بار بابام مچمو گرفت ولی به روم نیاورد🤣🤣

صدرصد

الانم جاریم همش میگ داداشا چقدر فرق دارن

ای کلک😂

جاریت چجور ادمیه

مرموز حس میکنم

به خدا تا میومد منم بدوووو میرفتم خونه مادربزرگم 😂😂مامانم با اینکه طرف ما بود ولی خیلیییییییی حساس بود همش باهام دعوا می‌کرد منم می‌گفتم من به اون چیکارررر دارم میرم پیش مادربزرگم😂

اونم مذهبیه

😂

بی اندازه

اوه

ولی بعدا خیلیییییییی مشکلم داشتیم چندبار تا پای طلاق رفتیم حالا بعدا مفصل تعریف می کنم

خدا بخیرکنه باشه عزیزم

😂😂😂الان یادم میوفته خندم میگیره زندگی ما خودش رمانیه بعد همیشه بابام می گفت بهت نگفتم این مرد زندگی نیست حالا دیر نشده بیا طلاق بگیر😂😂

😂

خدا باباتو حفظ کنه برات باباها خیلی خوبن

ای جان😂