مادرشوهروپدرشوهر من خیلی تاحالا دلموشکستن واگذارشون کردم بخدا ازخداخواستم ازپای دختراش ونوه هاش دربیاره تااینکه امسال عاشورا دخترکوچیکش اومد قهر به مدت یکماه بعد شوهرش اومد که ببرتش دعواشد وکاربه جاهای باریک کشید رفتن دادگاه وکلانتری و....خلاصه خواهرشوهرم رفت خونش اما چه رفتنی شوهرش دیگه خونه پدرشوهرم پانمیذاره قهر باهم خونواده شوهرمنم دست وپاشون جمع کردن خیلی خوب خداجوابشونوداد مادرشوهرم خیلی تعریف دامادهاشومیکرد که اونم دیدیم حالاتامیان حرف بزنن میگم شماحرف نزنین دخترتون دیدیم دامادتونم دیدیم 🤲
1402/11/08 21:43