27 عضو
😘😘
فاطی من حامله بودم ماه 8 بودم
نوبت دکتر داشتم
آره فاطی امروزمردموزنده شدم 😰
بعد کلینیک ی درش از توداروخونش بود
من رفتم برم تو یهو ی مارمولک از بالا درافتاد روم
نمیتونی تصور کنی یهو چ حالی شدم فقط دست زدم انداختمش پایین
فشارم افتااااد حامله بودم عین گچ شدم
نمیدونم چجوری خودمو رسوندم ب اسانسور ی زنه منو دید گف خوبی گفتم نه
ی شکلات داد بهم
وای ینی فکرشم میکنم میخاد قلبم وایسه
چه دلی داشتی تو😰😰دست زدی بهش 😖
قشنگگگگگ درکت میکنم ک چ حالی داشتی
خیلییی بدبود
افتاد رو سینم یهو تکون خورد نمیزدم ک نابود بودم
الان یهو یادم افتاد میگم چجوری سکته نکردم
فکرکن اول صبحی بلوزبچه اتوبدی بالایه مارمولک بزرگ ببینی چسبیده به بلوزبچه ات وای داشتم سکته میکردم وحشتناک جیغ میزدم همسایمون خونه نبودوگرنه مطمئنم میومد صدامومیشنید
بخدا خیلی بوده سکته نکردی
اصن تصورشم وحشتناکه
آره واقعا ازاین ورم حامله بودی حالابه هاشم میگم من توبارداری کلا لخت میخوابیدم خوبه اون موقع نیومده روبدنم که واقعاازترسم همونجازایمان میکردم😰
سم بریز همه جا در ورودی و اینا
آره به هاشم گفتم فردابگیره همه جابزنه منم باخواهرم تویه کوچه ایم برم خونه اوناشبم بمونم
شانس آوردم نیش نزده تواون یکی گروه یکی میگفت یکی ازبچه هاشونیش زده بوده کارش به بیمارستان کشیده😰😰
این چون زیرش رکابی پوشونده بودم بخاطراون نتونسته نیش بزنه
وای خدا بخیر گذشته
پیام
nini.plus/
برای ارسال پیام به این گروه باید ابتدا اپلیکیشن نی نی پلاس را دانلود نمایید.
این بخش در حال طراحی می باشد