دخترا من خیلی استرسی شدم اصلا اینجور نبودم
تواین دوروز همش توفکرم همش حالم بده
حتی دوس ندارم باشوهرم‌حرف بزنم
اونم ک تو فاز خودشه توخونه همش گوشی گرفته حوصلشو ندارم اصلا . جای اینکه بیاد باهام حرف بزنه حالم خوب شه تو فازخودشه
1403/02/14 09:31
دلم‌میخواد برم پیش مادرم‌ولی نمیزاره
1403/02/14 09:31
خوب نیست انقدر استرس عزیزن
1403/02/14 10:16
چرانمیزاره
1403/02/14 10:16
منم چندروزه اومدم اصفهان خونه مادرم
1403/02/14 10:16
نگران غلظت نباش چون منم غلیظ نبود ولی عفونت رو نشون داد..خب خداروشکر..زایشگاه فقط آدمو میترسونن
1403/02/14 10:25
ببین این آزمایش آخریت درسته..تازه نحوه نمونه گیری و جایی که نمونه رو پر میکنی هم مهمه..خود آزمایشگاه به من گفت به نظرم نمونه رو برو خونه خودت پر کن بیار اینجا همه جور ادمی میره دستشویی کثیفه
1403/02/14 10:27
شاید از استرسته..اینو خیلیییی کنترل کن خیلی
1403/02/14 10:28
ببین تو هنوز خیلی راه داری تا زایمان..اگه بخوای اینطوری باشی خودتو داغون میکنی
1403/02/14 10:29
باهاش منطقی حرف بزن بگو الان نیاز دارم مامانم پیشم باشه
1403/02/14 10:30
دقیقا
1403/02/14 10:30
منم هفدهم نوبت دکتر دارم ..کلی استرس دارم..باید آزمایشمو تکرار کنم..آزمایش قند بدم..سونو وزن بدم..وزن خودمم هست
1403/02/14 10:31
فکر کنم اینجا فقط منم بیشتر از سه چهار روز نمیتونم خونه مامانم اینا بمونم😐
1403/02/14 10:31
ما دیشب اومدیم بریم خونه مامانم اینا به غلط کردن افتادیم...هشت شب از شاهین شهر حرکت کردیم ساعت یازده رسیدیم بهارستان..یعنی کمرم نابود شد تو ماشین
1403/02/14 10:33
چرا عزیزم
1403/02/14 11:33
اخی عزیزم ماهم پنج از شیراز حرکت کردیم11رسیدیم ولی داغون شدم
1403/02/14 11:33
فشارت مواظب باش12بالاترنره
1403/02/14 12:12
اصلااسترس نداشته باش فشارت میره بالا
1403/02/14 12:13
من 1ماهه خونه بابامم
1403/02/14 12:14
نمیدونم کلافه میشم..قبلا که بچه نداشتم میتونستم بمونم ولی بعد بچه دار شدنم اصلا نمیتونم..دوست ندارم یه وقت یکی بکن نکن کنه به بچم..یا میدونم رو وسایلاشون حساسن هی باید بچمو بگیرم سختم میشه
1403/02/14 12:58
باید صندلی عقب دراز میکشیدی
1403/02/14 12:59
خب خوبه
1403/02/14 13:00
اشکال نداره یکم استراحت کن
1403/02/14 13:09
چندبار بین راه پیاده شدم
1403/02/14 13:10
تیرماهیا
36 عضو
