تیرماهیا

36 عضو

یکشنبه رفتم بیرون خیلی راه رفتم

1403/02/18 17:00

ن اصلا کار خوبی نیست بعد پشیمون میشی چون میخای برگردی

1403/02/18 17:24

عزیزم تو دیگه باید شوهرت بشناسی و با اخلاقش کنار بیای بمون نرو عزیزم بچه ک بیاد زندگیت قشنگ میشه اونم درست میشه اخلاقش بات

1403/02/18 17:29

والا ظهری گفتم‌ کیک‌درست کنم‌بشینیم‌بخوریم فقط گفتم‌ برام‌مهم نیس بخوری خودت‌سیر میشی تومعده من ک‌نمیره
اونم‌نخورد نزدیک‌بود کیک رو پرت کنه‌رو زمین
گفت‌برو اونور تانزدمت توشکمت

1403/02/18 18:08

خیلی احساس بی کسی میکنم
شاید چون‌پدرم فوت‌شده دلم‌تنگ شده براش

1403/02/18 18:09

نمیدونم چرااینقد مردا بچه میشن تو بارداری زن
جای اینکه زنو درک کنن بیشتر هواشو داشته باشن

1403/02/18 18:17

دیشب اینقد دلم گرفته بود گفتم بیا بریم‌مادرمو ببینیم گفت نمیریم‌مادرت اگه میخواد خودش میاد میبینتت گفتمش خو چ اشکال داره همش ده دقیقه باماشینه میریم میایم گفت نه .بعد دید حالم بده گفت بیا سریال ببین گفتم حوصله ندارم گفت نمیای گفتم نه اونم رفت تنها فیلمو دید ب تخمش نبود . تا بوده همین بوده

1403/02/18 18:19

آخی عزیزم

1403/02/18 18:40

تا یه بچه نیاری درست نمیشن

1403/02/18 18:47

اخی عزیزم توهم یکم محلش نده

1403/02/18 18:47

بدتر میشن

1403/02/18 18:57

اخه گفتن کلمه مهم نیس برام بخوری یانه چقد میتونه اذیت کننده باشه؟ خودش چقد داره بهم بی محلی میکنه گاهی واقعا حس میکنم براش مهم نیستم ولی طوری نبود تو خودم میشکستم و حرفی نمیزدم
گفت باشه پ ازین ب بعد غذا خوردن توهم برام مهم نیس گفتمش عشقم بیا ازین کیکا بخور ببین چقد خوشمزه اس گردوییه گفت برو اونور تانزدمت گفتمش مگه چته گفت برو اونور الان یکی میزنم توشکمت ها
گفتم باشه بعد یکم باز تعارف کردم کیکه رو با دستش مچاله کرد خواست بندازه رو زمین جلوشو گزفتم

1403/02/18 19:05

بعد ازین حرکتش اعصابم خورد شد رفتم تودسشویی یکم‌گریه کردم اروم شدم

1403/02/18 19:06

راست میگی شاید خودم زیاد هواشو داشتم اینجور شده

1403/02/18 19:06

انشالله بچه مرهم زخمام بشه . حداقل دلخوشیم باشه وقتایی ک اون رومخمه

1403/02/18 19:07

منم بش میگم بعدنا قراره دعواهامون همش سر بچه ها باشه

1403/02/18 19:07

خدابزرگه دیگه چ میشه کرد

1403/02/18 19:07

برا من الهی شکر خوب شده هرچی بگم اصلا هیچی نمیگه

1403/02/18 19:21

خودتو اذیت نکن اصلا همه چیز درست میشه حالا یکم اعصابش خورده

1403/02/18 19:22

خداروشکر عزیزم انشالله عشقتون پایدارباشه

1403/02/18 19:39

من چیکار کنم بنظرت؟ نمیخوام‌ جو خونه متشنچ باشه

1403/02/18 19:40

قربونت عزیزم

1403/02/18 20:31

یک حرف نزن باهاش به نظرم که خودش نرم بشه غذا درست کن براش بزار یا سفره بندازه باهم بخورین نخوردم بعد خودش بخوره یکم ببینه سردی خودش زود میاد

1403/02/18 20:32

کلی جدا نخاب اصلا

1403/02/18 20:32

یعنی هیچکدوم شماها بچتون گولی نمیشه یهطرف

1403/02/18 20:33