میگم من شوهرم شیفتیه..عصر کاریا چون دخترم خیلی حوصلش سر میره مادر شوهرم میاد اینجا
1403/02/23 16:37
//= $member_avatar ?>
میاد با نیکا بازی میکنه..از طرفی من اصلااااا توانایی غذا درست کردن ندارم اصلا..انقباض هم دارم شوهرم میگه هیچ کاری نکن
1403/02/23 16:38
//= $member_avatar ?>
اگه خودم و دخترم باشیم خب یه چی میخوریم ولی وقتی مادر شوهرم هست باید غذا بهش بدم دیگه
1403/02/23 16:39
//= $member_avatar ?>
ناراحتم از اینکه اونکه میبینه من درد دارم ..نفسم بالا نمیاد به زور سرپام حتی یه تعارف نمیکنه تو که نمیتونی تو بیا خونه ما..یا باشه تو نیا من که میام یه چیزی با خودم بیارم تو هم بارداری بخور
1403/02/23 16:41
//= $member_avatar ?>
هر عصر کاری فقط فکر اینم غذا چی درست کنم برا مادر شوهرم
1403/02/23 16:42
//= $member_avatar ?>
وای به شوهرت بگو بهش بگه خب
1403/02/23 17:05
//= $member_avatar ?>
یا جلوش بگو دکتر گفته استراحت مطلق از جات تکون نخور
1403/02/23 17:05
//= $member_avatar ?>
روش نمیشه اصلا
1403/02/23 17:10
//= $member_avatar ?>
میدونه دکتر نرفتم هنوز..ولی بهش گفتم درد و انقباض دارم تا یه ذره بلند میشم بدتر هم میشه
1403/02/23 17:11
//= $member_avatar ?>
کلا تو این چتد ماه بارداری یک بار هم نشده بگه این ادم بارداره بذار بگم یه شب شام بیان اینجا..یا چیز درست کنم براش ببرم.البته سر دخترمم همینطور کرد
1403/02/23 17:13
//= $member_avatar ?>
وقتیم سر نیکا استراحت مطلق شدم حتی تعارف نکرد بیا خونه ما..گفت بری خونه مامانت خودت راحت تری
1403/02/23 17:14
//= $member_avatar ?>
نمیدونم شاید هم توقع من زیاده
1403/02/23 17:14
//= $member_avatar ?>
حالا شوهرم میگه امشب که میاد هیچی درست نکن من از بیرون غذا سفارش میدم اگه گفت چرا میگم چون نیلوفر نمیتونه آشپزی کنه
1403/02/23 17:17
//= $member_avatar ?>
بچه ها واقعا هم نمیتونما..نه اینکه الکی بگم
1403/02/23 17:17
//= $member_avatar ?>
اره عزیزم چون بچه جاش تنگ تر شده و سرشم. رفته پایین کم کم لگد میزنه تازه این روزا هم زیاد میخوابه