زایمانت طبیعت خوب بود

مگه خبر نداری منکه گروه گفتم چ بلای سرم آوردن

نه خبر ندارم

بگو ببینم

من طبیعی بودم بدون درد و رحمم باز نشده بود و 41 هفته بستریم کردن

آهان بگ

هرکی از راه می‌رسید معاینم می‌کرد سرم وصلم بود و نوار قلب برا بچه هم یتیکه میگرفتن

از ساعت 11 صبح بستری شدم ساعت 9 شب دکتر اومد کیسه آب بچه پاره کرد و رفت دردام شروع شد

وای

ی روز شد از معاینه زیادی شدم 1 سانت همونجا توپ آوردن ورزش کردم هرکاری ک بگی انجام دادم فرداش شد 2 سانت

چند ساعت طول کشید بچه اومد

وای

دردت زیاد بود بخیه بهت زدن

دردام هم آنقدر زیاد شد ک کل زایشگاه گذاشتم روسر بس داد میزدم

وای خدای من

آره برش زیاد زدن فقط من اینجور بودم همه ی ساعته زایمان میکردن میرفتن

دوروز درد شدید کشیدم آخر جونم بود مادرم فرستادن پیشم ماساژم داد منو برد حموم دوش آب داغ گرفتم کلی رو پا نشستم سرم با نمیدونم چی بود آوردن خوردم بازم فایده نداشت

خوش به حالشون توچرا اینطوری شدی

سوم محرم هم بود مادرم هم همش گریه میکرد وقتی حال روزم رو دید

خدا بهت رحم کرده

چون 41 هفته بودم بچم 4 کیلو بود 4 کیلو اصلا طبیعی نمیاد خدا کنه دکترم خیر نبینه کلی همونجا نفرینش کردم

ن باباوقتی بستری بودم یکی هست وزن بچه 4 و نیم مادرش دیابتی بود طبیعی بدون بخیه زایمان کرد

اصلا ساعت 3 بردنش ساعت 5 زایید

بچه 2 روز تو خشکی بود آب دورش نبود بچه اومد تو لگنم شانس بد من سرش کج رفت نه میشد سز کنه ن طبیعی میومد

ربطی ب وزن بچه نداره
رحمت اماده نبود اصلا پیشرفت نمیکردی