من تو شهرمون پا نمیدادم به کسی چون خانوادم معروفن تو کوچک ترین کاری کنیم میفهمن کلا حسی نصبت به مرد جماعت نداشتم 5تا پسر بی شرف میان که من تو دام بنداز کارا بد کنن به محمد میگن تو خوش قیافه ایی به تو نه نمیگه مخش بزن بیارش برای ما محمدم برای مسخره بازی سرگرمی 6ماه دنبالمه که شمارش بگیرم منم دبیرستانی بودم دوستام میگه خوش قیافس خوشتیپه تو حرف بزن حالا منم شمارش میگیرم دیکه تلفنی محمد عاشق من میشه میزنه زیر همه چی دوستاش باهاش دعوا میکنن که تو نارو زدی محمدم میگه من اگه ام عاشقش نمیشدم کلا نمیاوردمش براتون فقط خواستم برای سرگرمی سر به سرش بزارم مگه کسکشم این کارو کنم منم بعد یه مدت از دوس دختر یکی از پسرا اینو میفهمم که بهم گف من بیخیال محمد بشم محمدم برام تعریف کرد گف بخدا من دوست دارم این حرفا منم دیگه دوسش داشتم باورش کردم
1402/12/06 12:05