ن چی بگم
دیروز شوهرم گف ک با باباش بریم برای آزمایش کف پا.. خودش هماهنگ کرده بود چون خودش سر کار بود ک باباش بیاد.. دیگه خدایی اونم اومد و کارمونم طول کشید بعدش بهداشتم رفتیم دوساعتی طول کشید تا برگشتیم..
ولی اینکه بیان خونه ما مخصوص بچه نیومدن..

امشب جاریم و برادرشوهرم اومدن
بهش گفتم هنوز بابابزرگش نیومده تعجب کرد

از خدا خواستم کمکم کنه اصلا برام مهم نباشه
تو ذهنم میگم یه جا دیدمشون چ برخوردی کنم
بابا مامانم برا بچه هاشون که زاییدن یا عروسی شون یا پاتختیشون چقدر پول دادن
چطور روشون میشه اینطوری کنن
ادم دلش میشکنه
البته حسم میگه چون عمه ام با پدرشوهرم دعوا داره بقیه رو سرد کرده نیان سرم

اهوم

مادرشوهرت کادوشو داده؟

ن دیگه

پس کی میدن؟

منم داداشم سه باری اومده نمیدونم چرا هیچی نیاورده😂

هیچی ب هیچی
انوار ن انگار ک من زاییدم
مامانم اینا ک میدونم وضیتشونو احتمالا بعد حقوق بریزن بدن..
شوهرمم میگه حقوقمو بریزن
اینام ک اینجوری😕

من پیش مامانم هستم اونا هنوز نیومدن خودم رفتم برا دختر گوشواره خریدن

من که مامانم حس میکنم خواسته ناخواسته اخرش فرق میذاره
به دخترخواهرم گوشواره دادن

گوشواره رو اونا خریدن یا خودتون؟

کلا نه اینطرف نه اونطرف شانس نداریم
بازم خدا روشکر

برا حدیثتم ندادن هیچی؟

من سر دختر اولم النگو دادن
ب دخترجاریمم النگو دادن.. برای هردو همون روز اول ک مرخص شدن اومدن و هدبه رو دادن
ولی این یکی رو انگار حالا ک دختره نمیخانش
دلم براش میسوزه

خوبه باز

مادرشوهرم خرید

من برم
عصری خیلی اذیتم کرد نزاش بخوابم
الان خوابه برم بخوابم
فعلا

فعلا

بیخیال ان شاالله خودت براش همه چی میخری

برو

اومدن ملاقات بیمارستان بعدم مرخص شدم باز اومدن

قرص شیر افزا بگیر سه سوت زیاد میشه

نه بابا من کلا تواتاق خاب بابچم هستم بقیه بیرون

قرص لاکتاول میخورم قطره شیرافزا میخورم شیرخشک لیدی میل میخورم ابگوشت وکله پاچه دارم میخورم هرروز ولی 😓😓😓