توام تعریف کن اروم بشی

دیروز گفتم دیگه

نرگسم پاک کردم که راحت باشیم دوتامون

قهر نمیگنه

بعدا میارمش

الانم فکر کنم از این همه مشگل افسردگی کرفتم

فقط میخوام کسی تو اتاق پیشم نباشه

اره منم اصلا خوب نیستم میخوام دردودل کنم باهات اونقدر بدبختم که

ببخش ها من دروغ گفتم من عروسی نکردم نامزدم

دردودل کن

ولی جون هرکی دوس داری به کسی نگو

مطمئن باش به کسی حرف تورو نمیگم

شوهرم کارداره ولی نه خونه داره نه ماشین خونشون دوطبقس طبقه پایین مادرشوهرمه طبقه بالا جاریم میشینه ماهم یه دونه مارکینگ دارن از اونجا رد میشه میره تو یه حیاط تو حیاط یه خونه کوچیک رو دادن به ما

چرا عروسی نکردین

والا تواین گرونی میبینی که وضعو

بارها سراین دعوا داریم که چه عجب جاریم بیاد سر من بشینه من پایین باشم

ماشینم پدرش میده بهمون ولی برادرشوهرم منت میزاره باباش هیچی نمیگه ها اصلا واقعا یدونس

منم ناراحت میشم

کارش چیه

پاسخ به

کارش چیه

کی

شوهرت

گفتم که کارمند دادگاه و مامور مخفی

زهرا جون درکت میگنم منم خونه ندارم منم ماشین ندارم حتا حتی جهیزیه هم ندارم

من وقتی باشوهرم ازدواج کردم ها بخدا دوسش داشتم خیلی کم موعه بعدا دیدم بین دوستای شوهرم اون زشته اصلا ازش خوشم نیومد

بهش گفتمو دلشو شکستم