یسسسسس بعد میوه یادمون رفت اومدیم خونه هرچی گفتم برو بخرررر گفت نه دیگه حوصله ندارم
مامانش زنگ رد منو خواهرتو میبری فلان جا بلند شد بره دید دارم نگاش میکنم🙄گفت حالا میخوای بگی من گفتم نرفته مادرش گفته میره من ساکت نگاش کردم گفت روم نشده بگم نه🙄
حالا رفته اومده کلی خرید کرده واسه خونه جلو چشم مادرش
مادرشم ی ادم خسیسی هست که ...
داماداشم اهل اینکارا نیستن
الان زنیکه با دخترش کله پاچه منو بار گذاشتن مطمئنم
1403/04/07 20:22