هیچ وقت یادم نمیره ی تازه زایمان کرده بودم خونه مامانم بودم بعد عروسی داییم شد مامانم شب رف عروسی که همون شبم بعده3 ساعت زود برگشت خونه .تو اون 3 ساعت به مادرشوهرم گف بیا پیش دخترم بمون که تنها نباشه زن زائو . *** بچرو گف نمیتونم بشورم .من بلند شدم شستم گفتم پوشکش کن فقط .اومد پوشک کنه ناف بچه رو کشید .اووووف عفونت شدیییید کرد نافش انقدررررررر دکتر بردیم هی دکترا میگفتن عفونت به خونش میزنه کار دستتون میده .خدا لعنتش کنه فقط استرس داشتم من
1403/10/02 18:14