بنظرم این حسادت نیس

یعنی بدتره

دقیقا

😘😘😘

نه اول این که حس دلسوزیته دواین که شاید چون حرف خواهرت بود ونشده یکم حس حسادت باشه

حس دوس داشتنه عزیزم.

واقعا ممنونم خبلی اروم شدم با حرفاتون

خودمم خیلی ناراحت بودم چون تا حالا ب کسی حسودی نکرده بودم اصلا

مرسی مامانا دلسوز مهربون💋💋💋💋

جفتم پاره شد

به دختره نزدیک شو باهاش صمیمی شو
اینحوری حس حسادتت کمتر میشه
بعدم یه مقدار از این حس بین جاری ها هست طبیعیه

بله عزیزم، عالیه

خب بچه کامل بود چرا نموند؟؟

دختر خوب این دوستمون بارداره
شما با این سوالت ذهنشونو درگیر میکنی
شاید خواسته فراموش کنه و مرور خاطرات نکنه
مخصوصا وقتی جواب کوتاه میدن، بهتره انقدر پیگیری نکنین

خب سوال پیش میاد،آدم میترسه،ذهنش درگیر میشه،یه جوری باید خودشو آرووم کنه دیگه ،من قصدم آزار کسی نیست،ان شاالله خدا واسه هیشکی از این اتفاقا نخواد،ان شاالله ایندفعه ریحانه جان با دل خوش بچه ش رو بغل بگیره

سلام بچه ها من چند روز پیش بتا دادم 1000 بود الان دوباره بعد 4 روز رفتم بتا دادم هیچ تغییری نکرده دلیلش چیه ؟؟

دختر دایی خودم بچه ش 9 ماه کامل بود بچه سالم هیچ مشکلی نداشت،قبل اتاق عمل بره نوار قلب جنین گرفتن سالم و قوی،20 دقیقه بعدش گفتن بچه حین عمل مرده،هیچوقت هم علتش مشخص نشد،ولی خودش ک بیحس بود میگفت صدای گریه بچه ش رو شنیده و بعد هم صدای افتادنش

خدا لعنتشون کنه خیلی ها از این بلاها سر مردم آوردن مادر بدبخت 10 ماه بارداری چشم انتظاری بعدم این اتفاق بیفته برا خودش و بچش امیدوارم خدا جاش رو سبز کنه بجا یکی دوتا جایگزینش کنه

منم خودم پارسال سال 1402 پسر باردار بودم موقع زایمان لگنتم تنگ بود و بچمم درشت نمیتونستم به دنیا بیارمش گفتن عمل نمیکنن تا به ی بدبختی به دنیا اومد و بعد از به دنیا اومدن تنفس به مغز سر پسرم نرسیده بود دکترا گفتن اگ بمونه زنده فلج مغزی میشه و منم تنها دعایی ک داشتم این بود ک خدایا اگ میخوای بزاریش برام سالم و صحیح ازت میخامش وگرنه فلج مغزی هم خودش زجر میکشه هم من پس خدا راحتش کن و بعد از 15 رو توی
ان ای سیو فوت کرد و بعد از 7 ماه دوباره اقدام به بارداری کردم و الان 8 ماهه ک باردارم و بچم دختره امیدوارم هیچ مادری این اتفاق براش نیفته چون واقعا سخته 10 ماه چشم انتظاری و زجر و بدبختی آخرم هیچ ب هیچ

میخوام اینو بگم ک اگر توی زایشگاه کوتاهی نکنن و کسی ک نمیتونه باید عمل شه هیچ اتفاقی برا هیچکس نمیفته

من حتی شوهرمم این نزدیک یکساله ک شکایت کردیم ولی بخدا این یکسال اصلا خبری ازشون نیس ک پرونده چیشد فقط گفتن فوتش مشخص نیس و ما دوباره اعتراض زدیم پنج نفره

الان که خوندم جاریم درک میکنم که چرا همیشه بی دلیل با من بده من 7سال عروسی کردم 6 سال با هم قهر بودیم اونم میخاسته خاهرش بگیره واسه شوهرم هرروز خاهرش میاورده خونه پدر شوهرم ک دل اینو ببره ولی شوهرم هیچ حسی به او دختر نداشته علاقه ای نداشته ک بخاد بگیرتش..الان ما زندگیمون خوبه دوتا بچه داریم جاریم هنوز ک هنوزه حسادت میکنه یعنی حسادتش جوری هس ک شوهرم یه دمپایی مثلا برا من میخره اون میسوزه

6 سال پیش بود،افسردگی گرفت،هنوز نخواسته باردار بشه

واقعا سخته آبجی،خدا ازشون نگذره اصلا زحمتا و گرفتاریای مادر باردار رو درک نمیکنن ک ب چ بدبختی خودشو تا ماه آخر رسونده

اونم بچه از دستشون افتاده مرده دیگه،وگرنه قبل اتاق عمل ک سالم سالم بود