The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

فسقلی ها

98 عضو

🍆والا 😂

1403/06/22 21:02

من آب بندی شدم از بس اتفاقات بدی افتاد
خدا کنه همیشه حال خودت و ابرا جونی خوب خوب باشه
مادر تا آخر عمرش چالش و سختی داره باید صبوری کنیم

1403/06/22 21:23

من اسفند‌ همه فرشامو میدم قالیشویی نزدیک 7 تافرشه لامصب
پرده هامم باید همه رو بشورم

1403/06/22 21:24

فرشامو ببین شده دسته گل

1403/06/22 21:25

بگو دستتون درد نکنه ابرا رو نگه دارید من 1 ساعت استراحت کنم برو تو اتاق دراز بکش😂

1403/06/23 13:00

خل و چل شوخیاشم نیش داره

1403/06/25 18:13

ما کوئیک رو فروختیم
اینو میگن اسفند تحویل میدن
تا دم عید بی ماشینیم😥

1403/06/25 23:35

16 هفته خودم رعایت کردم ولی یادمه دکترم از 19 هفته تاکید داشت

1403/06/26 12:18

منم یه بار هم ننشستم همش آروم به کمر شدم بعد چند ثانیه که رو کمر بودم بعد آروم به پهلو میخابیدم 😂 کلی هم منو ترسوندن که خونرسانی نمیشه و .‌.. ولی از بس سنگین بودم نمیتونستم بشینم حال نداشتم😬😑

1403/06/26 14:54

نمیدونم دو سه دیرتر میزنن ولی زودتر از موعد شنیدم نمیزنن

1403/06/26 18:51

چقدر خلوت شده گروه کسی نیست اصلا

1403/06/26 23:26

چشم چران عمارت

1403/06/27 11:32

ن گلم فک نکنم خیلیا اول با سن کم دوقلو میشه

1403/06/27 17:28

خلاصه بگم . قبل رفتن سعید گفت دنبال ماشین عروس اینا نمیریما گفتم باشه چون ارایش دارم بدش میاد اونام مرداشون مشروب خور .گفت حکیمه هم زنگ زدگفت بریم گفتم نه نمیریم . بعد من موهامو بافته بودم امدم داخل حکیمه گفت بابا نمیبره پشت عروس سعید رو بهش میگی ببره گفتم من نمیرم ( چون سعید گفته بود نریم من اونجا بهونه اوردم گفتم نمیرم افتاب میسوزونه صورتمو ) بعد رفتم اتاق حاضر شم بافتمو باز کردم مهمونا بیان . امدم دیدم مرصاد که دست سعید بود وسط خونس بقیه هم نیستن گفتم هان چی شد؟؟ گفتن رفتن دنبال عروس . سعید امد دم در گفت تو نمیایی دنبال عروس؟😐 گفتم نه موهام خراب میشه ارایش دارم .گفت بابا زورم کردع که اینارو ببر مجبورم ببرم . دوس ندارم برم . گفتم برو خب من نمیرم. رفت ولی فهمید تو قیافه رفتم . مرصاد همش میرفت حیاط میگفتم بیا تووو‌. ارایشم داشتم نمیتونستم برم بیارمش همش حرصم میداد . زنگ زدم سعید چیکار کنم مرصاد اذیت میکنه گفت بزار ببینم بابا کجاست بگم بیاد نگهش داره. یکم بعد دیدم خودش امد . گفت حکیمه و مامانو پیاده کردم با ماشین یکی دیگه برن .

1403/06/27 17:32

دیگه از الان باهاش صحبت کن ببین الان تازه رفتن دلش برات میسوزه از الان صحبت کن که چه زمان هایی منو ببری

1403/06/27 18:17

بله کشکی نیس بره بگه خیانت کرده بکن بله سنگ سار ادای حیثیت کنی میتونی بندازیش زندان هیچ شلاق بزنی

1403/06/27 18:39

الهام من میزنم پویا رو ها یعنی با سیخ جارو دمپایی هرچی دم دستم باشه اونم فقط میگه *** نزن اشغال 😂منم میگم اشغال خودتی
ی بار دعوای خیلی شدید کردیم گفتم می‌خوام جدا بشم گفت باشه فکرامو بکنم بهت خبر میدم رفت بیرون بعد یکساعت اومد گفت فکرامو کردم طلاقت نمیدم 😂فک کن رفته یک ساعت فکر کرده که طلاق بگیرم ازش یا نه

1403/06/27 18:47

بابای من ی بار پویا گفت من تورو ول کنم کی تورو نگه میدارع بابام ت روش گفت ت دختر منو طلاق بده مرد نیستم. دخترمو نتونم نگه دارم یکی بهتر از ت میدمش الکی سر دختر من نپر هیچ کل دنیا رو بگردی مث دختر من نیس پویا معذرت خواهی کرد از بابام و من 😎

1403/06/27 18:51

ببخش این حرفو میزنم ولی نگو دختر میخوام و فلان
اگه با این شوهرت میخوای زندگی کنی و خدا بهت دختر بده اون باباشو ببینه از هرچی مرد پشیمون میشه شاید اصن سمت ازدواج نره ولی پسرت یاد میگیره هیچوقت مثل باباش نشه پس اصراری نکن حتما بچت دختر بشه شاید اصلا به صلاحت نباشه فائزه🙃

1403/06/27 20:28

رفته شمال کمک داداشم
اساس کشی داشت رفته کمکش

1403/06/27 21:38

اتفاقا دارچین وزنبجیل ونبات خوردم
زعفرون ونبات هم همینطور

1403/06/28 12:43

چهار روز قبل موعد زدم منفی بود
روم نمیشه برم بخرم😢

1403/06/28 13:46

همش با استرس از خواب بیدار میشم بخدا
امشب برم بگیرم بزنم خیالم راحت شه

1403/06/28 13:50

الا ک نه البته علی قبول نمیکنه میگ بزار جون بگیر ی 2 سال دیگ
ولی ابرا 10 ماه شد ببینم راضی نمیشه😂

1403/06/28 15:17

فکر کنم رهای
بخشنده

1403/06/28 16:53