مادرشوهر من خونم کوچیک بود اومدند خونم دستشویی تو هال بود ازون شربتای شل کننده میخوردم میدویدم سمت دستشویی اسهال بعد پدرشوهر و برادر شوهرم تو هال دوازده متریم دایم بودند گوش میکردند. مادرشوهرم شبا با شوهرم تواتاق کوچیک میخوابید.
من و مادرم تا صبح تو اتاق دیگه.
ده روز موندند نره خرا مامانم نتونست زیاد بمونه دوروز موند .تفریح اومده بودند
1403/08/20 14:38