The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

مادران اذر 1403

119 عضو

عزیزم مراقب خودت باش
سونو بده

1403/03/06 15:49

چی شد؟

1403/03/06 17:48

خداروشکر گلم. هماتوم با استراحت خوب میشه منم داشتم انتی ک رفتم برطرف شده بود

1403/03/06 17:50

آها خداروشکر

1403/03/06 17:50

دکتر گفت باید استراحت کنم تا برطرف شه

1403/03/06 17:50

دیشب پسرم با لگد زد به شکمم

1403/03/06 17:51

آره شیافتم مرتب استفاده کن. پله بالاپایین نکن نزدیکی نکن خم وراست نشو راه زیاد نرو. پرتقال هم زیاد بخور

1403/03/06 17:51

صبح خونریزی افتادم

1403/03/06 17:52

آخ آخ

1403/03/06 17:52

باشه ابجی جان مرسی🙏🙏🙏

1403/03/06 17:52

بخاطر اون ضربه هماتوم دار شدی شیاف بزار

1403/03/06 17:52

باشه ابجی هر دوازده ساعت دکتر گفت

1403/03/06 19:04

عزیزم نگران نباش واسه هماتوم
حالا چن میله‌.؟؟؟
ولی فقط باید استراحت مطلق باشی
بادام درختی وپسته هر کدوم روزی پنج تا بخور
عدسی هم خوبه
منم خودم از شش هفته تا دوازده هفته داشتم

1403/03/06 22:09

بچه ها شما رابطتون با خواهرتون چطوره

1403/03/06 23:39

یدونه خواهر دارم
امروز شوهرم دعوا کرد باهام که امپول روگام خریدم 1800 درصورتیکه بیمم بالا نمیومد کلا هر جا رفتم تا ساعت پنج گشتم دنبال امپول هیچ جا نداشتن . منم باید تا 24 ساعت میزدمش بعد هماتوم نمیتونستم وایستم فردا

1403/03/06 23:41

از یازده تا پنج و نیم یه زنگ نزد بم ساعت سه گوشیم خاموش شد از گوشی مردای غریبه گرفتم زنگ زدم بش بیا نیومد .

1403/03/06 23:44

خواهر و مادرم که هیچی

1403/03/06 23:44

من تاحالا نشده یه بار با خواهرم درد ودل کنم. اون همیشه بامامانم بوده وباهم جیک توجیکن ولی من نه. کلا رابطم با مامانم وخواهرم صمیمی نیس

1403/03/06 23:45

با اون وضع پدرم اومد دنبالم بعد اینکه امپولو زدم اومدم خونه شوهرم اومده دعوا چرا یک و هشتصد دادی . نامرد مگر از پول تو دادم . پول خودم بوده .

بعد اعصابم حسابی خورد شد پیش بابا و مادر و خواهرم گفت من بچه نمیخواستم خودش میخواست

1403/03/06 23:45

دقیقا اونم همینطوره مامانم گول میزنه کلا مامانم طرف اونه چون اون پرستار رسمیه . من پرستار بیکارم

1403/03/06 23:46

خواهرم برگشت گفت انشاالله جنینت سقط شه

1403/03/06 23:47

چند دفعه گفت

1403/03/06 23:47

واااای بنظرم رابطتو خیلی خیلی کم کن

1403/03/06 23:47

من ناحق نبودم حقم نبود تنهایی بعد خونریزی اواره داروخونه بودم بعد امپول روگام زدنم شوهرم اینطور جوابمو دادن

1403/03/06 23:47

شوهرتم اشتباه کرده خواهرتم نباید این حرفو میزد واقعا

1403/03/06 23:48