من ک طبیعی ام توبیمارستان ک هچکی چون تا بخان برسن هم من دیگه زایمان کردم ومرخص شدم بعد تو خونه خودم دلم نمیخاد هچکی پیشم باشه افسردگی میگیرم تنهایی رو بیشتر دوستدارم. ولی خب به مامانم ومادرشوهرم میگم. اومدن ک اومدن نیومدن بهتر. سر پسرم مامانم بود اصن باشوهرم کنار نمیومدن شب تاصب ک بچه بیداربود مامان من میرفت تو اتاق میخوابید درم میبیست منو شوهرم تاصب بیدار بودیم صبم ک بچه میخوابید ماهم میخوابیدیم مامانم میومد میشست هچ کار نمیکرد هچی درست نمیکرد تا من بیدارمیشدم میگف چی درست کنم روز8نشد بلند شد رفت درصورتی ک من روز 7دوباره بخیه خورده بودم واسه همون دوس ندارم کسی باشه شوهرم باشه کافیه
1403/04/19 13:51