The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

تفسیر قرآن ( هفته ای یک آیه )

20 عضو

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ

❇️(پروردگارا) تنها تو را می‌پرستیم، و از تو یاری می‌جوییم و بس.

❇️You [alone] do we worship, and to You [alone] do we turn for help.


#حمد ( آیه 5)

1403/03/18 07:03

«5» إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‌

(خدايا) تنها ترا مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌جوئيم.

نکته ها
انسان بايد به حكم عقل، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسان‌ها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همه‌ى هستى است. اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم، او صاحب اختيار و مالك آن روز است. پس چرا به سوى ديگران برويم؟! عقل حكم مى‌كند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران.

در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مى‌گويد: خدايا! نه فقط من كه همه‌ى ما بنده توايم، ونه تنها من كه همه‌ى ما محتاج و نيازمند لطف توايم.

خدايا! من كسى جز تو را ندارم‌ «إِيَّاكَ» ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بنده‌ى تو هستند. «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» «1» در آسمان‌ها و زمين هيچ چيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند.

جمله‌ «نَعْبُدُ» هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.

مراحل پرواز معنوى، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراين اوّل سوره‌ى حمد ثناست، آيه‌ى‌ «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» ارتباط و آيات بعد، دعا مى‌باشد.

گفتگو با محبوب واقعى شيرين است، شايد به خاطر همين كلمه‌ «إِيَّاكَ»* تكرار شد.

1403/03/18 07:06

پیام ها
1- ابتدا بايد بندگى خدا كرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِينُ»

2- بندگى، تنها در برابر خداوند رواست نه ديگران. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»

3- گر چه عبادت از ماست، ولى در عبادت كردن نيز نيازمند كمك او هستيم.

«1». مريم، 93.

جلد 1 - صفحه 32

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» «1»

4- «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» يعنى نه جبر است و نه تفويض. چون مى‌گوييم:

«نَعْبُدُ» پس داراى اختيار هستيم و نه مجبور. وچون مى‌گوييم: «نَسْتَعِينُ» پس نياز به او داريم و امور به ما تفويض نشده است.

5- شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دست‌يابى به توحيد و يكتاپرستى است.

«رَبِّ الْعالَمِينَ، الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، إِيَّاكَ نَعْبُدُ»

6- از آداب دعا و پرستش اين است كه انسان خودرا مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ ...»

7- توجّه به معاد، يكى از انگيزه‌هاى عبادت است. «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ»

1403/03/18 07:07

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ

❇️تو ما را به راه راست هدایت فرما.

❇️Guide us on the straight path,

#حمد ( آیه 6)

1403/03/24 10:10

راههاى غير الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند:

🔸راه خواسته‌ها و توقعات‌هاى خود.
🔸راه انتظارات وهوس‌هاى مردم.
🔸راه وسوسه‌هاى شيطان.
🔸راه طاغوت‌ها.
🔸راه نياكان و پيشينيان.
🔸راه خدا و اولياى خدا.

انسان مؤمن، راه خداوند واولياى او را انتخاب مى‌كند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد:

الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راه‌هاى طاغوت‌ها و هوس‌هاى مردم و هوس‌هاى شخصى كه هر روز تغيير مى‌كنند.

ب: يك راه بيشتر نيست، در حالى كه راه‌هاى ديگر متعدّد و پراكنده‌اند.

ج: در پيمودن آن، انسان به مسير و مقصد مطمئن است.

د: در پيمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد.

🔸راه مستقيم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّي عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1»
🔸راه مستقيم، راه انبياست. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «2»
🔸راه مستقيم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» «3»
🔸راه مستقيم، توكّل وتكيه بر خداست. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «4»
🔸راه مستقيم، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست. «5»
🔸راه مستقيم، كتاب خداوند است. «6»
🔸راه مستقيم، راه فطرت سالم است. «7»

[«1». هود، 56.
«2». يس، 3- 4.
«3». يس، 61.
«4». آل‌عمران، 101.
«5». بنا بر اينكه الف و لام در «الصِّراطَ» اشاره به همان راه يكتاپرستى در آيه قبل باشد.
«6». بنابر روايتى در تفسير مجمع‌البيان، ج 1، ص 58.
«7». بنابر روايتى از امام صادق عليه السلام در تفسير صافى، ج 1، ص 86.]

انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد. مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مى‌گيرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»

در راه مستقيم بودن، تنها خواسته‌اى است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مى‌كند، حتّى رسول‌اللَّه صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مى‌خواهند.

انسان بايد همواره، در هر نوع از كارهاى خويش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته‌ى تحصيلى وهمسر، راه مستقيم را از خداوند بخواهد. زيرا چه بسا در عقايد، صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است.

1403/03/24 10:25

در قرآن و روايات، نمونه‌هاى زيادى آمده كه در آنها به جنبه‌ى اعتدال، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است. به موارد ذيل توجّه كنيد:

🔹«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «5» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
🔹«لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» «6» در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن- دست‌بسته باش- و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى.
🔹«الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» «7» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانه‌رو هستند.
🔹«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا» «8» نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان.


[«1». «قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» انعام، 161.
«2». تفسير نورالثقلين، ج 1 ص 20.
«3». در اين باره مى‌توان به كتاب اصول كافى، باب الاقتصاد فى العبادات مراجعه نمود.
«4». شيطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» اعراف، 16.
«5». اعراف، 31.
«6». اسراء، 29.
«7». فرقان، 67.
«8». اسراء، 110.]

1403/03/24 10:33

🔹نسبت به والدين احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «1»* امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «إِنْ جاهَداكَ عَلى‌ أَنْ تُشْرِكَ بِي ... فَلا تُطِعْهُما» «2»
🔹پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» «3» و هم خانواده خويش را دعوت مى‌كند. «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «4»
🔹اسلام هم نماز را سفارش مى‌كند كه ارتباط با خالق است؛ «أَقِيمُوا الصَّلاةَ»* و هم زكات را توصيه مى‌كند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّكاةَ» «5»
🔹نه محبت‌ها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ» «6» و نه دشمنى‌ها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» «7»
🔹مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «8»
🔹هم ايمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا»* و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «9»
🔹هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» «10» و هم صبورى وپايدارى در سختى‌ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» «11» شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مى‌كرد و هم شمشير تيز مى‌كرد.
🔹روز عرفه و شب عيد قربان، زائر خانه‌ى خدا دعا مى‌خواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون‌آشنا شود.
🔹اسلام مالكيّت را مى‌پذيرد، «الناس مسلطون على اموالهم» «12» ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمى‌دهد و آن را محدود مى‌سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» «13»
آرى، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبه‌اى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند، بلكه در هر كارى اعتدال وميانه‌روى وراه مستقيم را سفارش مى‌كند.

[«1». بقره، 83.
«2». لقمان، 15.
«3». مريم، 51.
«4». مريم، 15.
«5». بقره، 43.
«6». نساء، 135.
«7». مائده، 8.
«8». فتح، 9.
«9». بقره، 25.
«10». بقره، 250.
«11». انفال، 65.
«12». بحار، ج 2، ص 272.
«13». كافى، ج 5، ص 28.]

1403/03/24 10:41

راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد. حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت، دعا كنند. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1»

راه مستقيم، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى‌ هى‌الجادّة» «2» انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده‌ى هدايت است.

راه مستقيم يعنى ميانه‌روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفريط، چه در عقيده و چه در عمل. يكى در عقايد از راه خارج مى‌شود وديگرى در عمل و اخلاق. يكى همه كارها را به خدا نسبت مى‌دهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّال‌مايشاء دانسته و دست خدا را بسته مى‌داند. يكى رهبران آسمانى راهمچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مى‌كند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مى‌پندارد. يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مى‌داند و ديگرى حتّى به‌...

[«1». كسى كه مى‌گويد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...» مراحلى از هدايت را پشت سر گذارده است، بنابراين درخواست او، هدايت به مرحله بالاترى است.
«2». بحار، ج 87، ص 3.]

....درخت و ديوار، متوسل شده و ريسمان مى‌بندد. يكى اقتصاد را زير بنا مى‌داند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مى‌انگارد.

در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بى حجاب به كوچه و بازار مى‌فرستد. يكى بخل مى‌ورزد و ديگرى بى‌حساب سخاوت به خرج مى‌دهد. يكى از خلق جدا مى‌شود و ديگرى حقّ را فداى خلق مى‌كند.

اينگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است. خداوند دين پا برجا واستوار خود را، راه مستقيم معرّفى مى‌كند. «1» در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السلام مى‌فرمودند: راه مستقيم، ما هستيم. «2» يعنى نمونه‌ى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود درباره‌ى تمام مسائل زندگى از قبيل كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ...، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانه‌روى سفارش كرده‌اند. «3» جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مى‌نشيند. «4»

1403/03/24 11:57

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ

❇️راه آنان که به آنها انعام فرمودی، نه راه کسانی که بر آنها خشم فرمودی (قوم یهود) و نه گمراهان (چون اغلب نصاری).

❇️the path of those whom You have blessed — such as have not incurred Your wrath, nor are astray.

#حمد ( آیه 7)

1403/03/31 07:59

«7» صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ‌

(خداوندا! ما را به) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!

✓نکته ها
اين آيه راه مستقيم را، راه كسانى معرّفى مى‌كند كه مورد نعمت الهى واقع شده‌اند وعبارتند از: انبيا، صدّيقين، شهدا وصالحين. «1» توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن وتلقين اين آرزو به خود، ما را از خطر كجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مى‌دارد.

بعد از اين درخواست، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضب‌شدگان وگمراهان قرار ندهد. زيرا بنى‌اسرائيل نيز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.

قرآن، مردم را به سه دسته تقسيم مى‌نمايد:
كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته‌وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.

مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»، نعمتِ هدايت است. زيرا در آيه‌ى قبل سخن از هدايت بود. علاوه بر آنكه نعمت‌هاى مادى را كفّار ومنحرفين وديگران نيز دارند.

هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائماً از خدا بخواهيم كه مسير ما، به غضب و گمراهى كشيده نشود.

پاورقی _______________________

[«1». «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ»، كسانى كه خدا و رسول را پيروى كنند، آنان با كسانى هستند كه خدا آنها را نعمت داده است، از پيامبران، راستگويان، شهدا و صالحان. نساء، 69 و آيه 59 سوره مريم.
جلد 1 - صفحه 38]

1403/03/31 08:09

🔸مغضوبين در قرآن‌:

در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت‌هايى همچون قوم عاد، ثمود و بنى‌اسرائيل، به عنوان غضب‌شدگان معرّفى شده‌اند. «1»

بنى‌اسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ» «2» لكن بعد از اين فضيلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» «3» اين تغيير سرنوشت، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است؛ دانشمندان يهود، دستورات وقوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ» «4» وتجّار وثروتمندان آنان نيز به ربا وحرام‌خوارى و رفاه‌طلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» «5» وعامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تن‌پرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ‌......

پاورقی ___________________

[ «1». در آيات متعدّدى از قرآن ويژگى‌هاى گمراهان و غضب شدگان و مصاديق آنها بيان شده است كه براى نمونه به موارد ذيل اشاره مى‌شود:

منافقان و مشركان و بدگمانان به خداوند. نساء، 116 و فتح، 6.
كافران به آيات الهى و قاتلان انبياء الهى. بقره، 61.
اهل كتاب كه در برابر دعوت به حقّ سركشى كرده‌اند. آل‌عمران، 110- 112.
فراريان از جهاد. انفال، 16.
پذيرندگان و جايگزين كنندگان كفر با ايمان. بقره، 108 و نحل، 106.
پذيرندگان ولايت دشمنان خدا و دوستداران رابطه‌ى با دشمنان خدا. ممتحنه، 1.
«2». بقره، 47.
«3». بقره، 61.
«4». نساء، 46.
«5». نساء، 161.]

1403/03/31 08:10

.....مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» «1» به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت.

ما در هر نماز، از خداوند مى‌خواهيم كه مانند غضب‌شدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مى‌روند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مى‌كنند. «2»

انسان در اين سوره، عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مى‌جويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است.

🔸ضالّين در قرآن‌

«ضلالت» كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحيّر بكار مى‌رود، «وَ وَجَدَكَ ضَالًّا» «3» وگاهى به معناى ضايع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» «4» ولى اكثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبيرات گوناگونى نظير: «ضَلالٍ مُبِينٍ»*، «ضَلالٍ بَعِيدٍ»*، «ضَلالٍ كَبِيرٍ» به چشم مى‌خورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شده‌اند، از جمله: كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند، «5» مشركان، «6» كفار، «7» عصيان‌گران، «8» مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و.......

پاورقی______________________
«1». مائده، 24.
«2». «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ» بگو: اى اهل‌كتاب! در دينتان به ناحقّ غلوّ نكنيد وبه دنبال خواهش‌هاى گمراهانِ پيش از خود نرويد، كه آنان افراد زيادى را گمراه كرده و از راه راست گمراه شده‌اند. مائده، 77.
«3». ضحى، 7.
«4». محمّد، 1.
«5». «مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ» بقره، 108.
«6». «وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً» نساء، 116.
«7». «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ ... فَقَدْ ضَلَّ» نساء، 136.
«8». «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» احزاب، 36.

1403/03/31 08:13

......دوست خود گرفتند، «1» كسانى كه مردم را از راه خدا باز مى‌دارند، كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مى‌كنند، آنان كه حقّ را كتمان مى‌كنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند.

در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبيل: ابليس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونياكان منحرف.

گمراهان خود بستر وزمينه‌ى انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از اين بسترها و شرايط آماده، استفاده مى‌كنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها، «2» 2. بت‌ها، «3» 3.

گناهان‌ «4»، 4. پذيرش ولايت باطل، «5» 5. جهل و نادانى. «6»

پیام ها
1- انسان در تربيت، نيازمند الگو مى‌باشد. انبيا، شهدا، صدّيقين وصالحان، نمونه‌هاى زيباى انسانيّت‌اند. «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»

2- آنچه از خداوند به انسان مى‌رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مى‌آوريم. «7» «أَنْعَمْتَ، الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ»

3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان، مقاوم و پايدار مى‌كند. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» «8»

پاورقی_______________________
«1». «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ ... وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ» ممتحنه، 1.
«2». «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ» جاثيه، 23.
«3». «جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ» ابراهيم، 30.
«4». «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» بقره، 26.
«5». «أَنَّهُ مَنْ تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ» حج، 4.
«6». «وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ» بقره، 198.
«7». درباره نعمت‌ «أَنْعَمْتَ» بكار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غضبت» تو غضب كردى.
«8». قرآن سفارش كرده است: «لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذيريد. ممتحنه، 13.
جلد 1 - صفحه 43

1403/03/31 08:16

سوره بقره‌

اين سوره كه دويست و هشتاد و شش آيه دارد، در مدينه نازل شده و بزرگترين سوره قرآن است.

علت نامگذارى آن به بقره، داستان بسيار زيباى گاو بنى‌اسرائيل است كه در آيات 67 تا 73 بيان شده است.

محتواى سوره به علت طولانى بودن، دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادى، فقهى، عبادى از قبيل توحيد و هستى‌شناسى و معاد و حيات پس از مرگ، تشريع قوانين عبادى، اخلاقى و فردى و اجتماعى بسيارى است. همچنين مسائل مربوط به وحى و اعجاز كتاب آسمانى و خدمات اجتماعى از قبيل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جاى داده است.

در اين سوره آية الكرسى و آيه دين كه بزرگترين آيه قرآن است، ماجراى تغيير قبله، بهانه تراشى‌هاى بنى‌اسرائيل، آفرينش حضرت آدم و نافرمانى شيطان‌
و فرازهايى از تاريخ تعدادى از پيامبران مانند حضرت آدم و ابراهيم و موسى عليهم السلام و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بيان شده است.

از آنجايى كه دو سوره بقره و آل عمران احكام فقهى و اسماء و صفات نورانى الهى بسيارى را در خود جاى داده‌اند، به آنها «زهراوان» يعنى دو سوره بسيار درخشان گفته‌اند.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند كدام سوره‌هاى قرآن از همه برتر است، فرمودند:

سوره بقره و سؤال كردند كدام آيه برتر است؟ فرمودند: آية الكرسى. «1»

پاورقی____________________
«1». تفاسير نورالثقلين و مجمع البيان.
جلد 1 - صفحه 45

1403/03/31 08:22

❌❌❌پیام موقتی:❌❌❌

از آنجا که سوره بقره طولانی می باشد ، از این پس به ازای هر 5 آیه ، پرش به تفسیر 5 آیه قبل را قرار خواهم داد، تا دسترسی آسان شود .

1403/03/31 08:28

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️ الم

❇️الم (از رموز قرآن است).

❇️Alif, Lam, Mim.

#بقره ( آیه 1)

1403/04/01 11:29

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده ى مهربان.


«1» الم‌

الف لام ميم.

✓نکته ها
درباره‌ى حروف مقطّعه، اقوال مختلفى بيان شده است، از جمله:

1. قرآن، معجزه‌ى الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همه است، اگر مى‌توانيد شما نيز از اين حروف، كلام معجزه‌آميز بياوريد.

2. اين حروف، نام همان سوره‌اى است كه در ابتدايش آمده است.

3. اين حروف، اشاره به اسم اعظم الهى دارد. «1»

4. اين حروف، نوعى سوگند و قسم خداوند است. «2»

5. اين حروف، از اسرار بين خداوند و پيامبر است. «3» ومطابق بعضى روايات رموزى است كه كسى جز خداوند نمى‌داند. «4»

امّا شايد بهترين نظر همان وجه اوّل باشد. زيرا در ميان يكصد و چهارده سوره قرآن، كه 29 سوره آن با حروف مقطّعه شروع مى‌شود، در بيست و چهار مورد بعد از اين حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. چنانكه در اين سوره به دنبال‌ «الم»، «ذلِكَ الْكِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.


در آغاز سوره شورى نيز حروف مقطّعه‌ى‌ «حم عسق» آمده است كه بعد از آن مى‌فرمايد:

«كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» خداوندِ عزيز و حكيم، اين چنين بر تو و پيامبران پيش از تو وحى مى‌كند. يعنى وحى خداوند نيز با استفاده از همين حروف است. حروفى كه در دسترس همه افراد بشرى است. البتّه خداوند با اين حروف، كتابى نازل كرده كه معجزه است. آيا انسان نيز مى‌تواند چنين كتابى فراهم كند؟!

آرى، خداوند از حروف الفبا، كتاب معجزه نازل مى‌كند، همچنان كه از دل خاك صدها نوع ميوه و گل و گياه مى‌آفريند و انسان مى‌سازد. ولى نهايتِ هنر مردم اين است كه از خاك و گل، خشت و آجر بسازند!

پاورقی ____________________
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحارالانوار، ج 88، ص 7.
«3». بحارالانوار، ج 89، ص 384.
«4». تفسير مجمع‌البيان.

1403/04/01 11:34

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ

❇️این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.

❇️This is the Book, there is no doubt in it, a guidance to the Godwary,

#بقره (آیه2)

1403/04/22 10:54

«2» ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ‌

آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانيت) آن هيچ ترديدى راه ندارد، راهنماى پرهيزگاران است.

✓نکته ها

«لا رَيْبَ فِيهِ» يعنى در اينكه قرآن از سوى خداست، شكّى نيست. زيرا مطالب آن به گونه‌اى است كه جايى براى اين شكّ وترديد باقى نمى‌گذارد واگر شكّى در كار باشد، بخاطر سوءظن وروحيّه لجاجت افراد است. چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ» «1» آنان در شكّى كه خود ايجاد مى‌كنند، سردرگم هستند.

هدف قرآن، هدايت مردم است و اگر به مسائلى از قبيل خلقتِ آسمان‌ها و زمين و گياهان و حيوانات و ... اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد. «2»

قرآن وسيله هدايت همه مردم است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ» «3» همانند خورشيد بر همه مى‌تابد،....


پاورقی _____________________
«1». توبه، 45.
«2». در قرآن به موضوعات طبيعى، كيهانى، تاريخى، فلسفى، سياسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدايت است.
«3». بقره، 185

1403/04/22 10:57

.... ولى تنها كسانى از آن بهره مى‌برند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» همچنان كه نور خورشيد، تنها از شيشه‌ى تميز عبور مى‌كند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان‌ «1»، ظالمان‌ «2»، كافران‌ «3»، دل‌مردگان‌ «4»، مسرفان و تكذيب كنندگان‌ «5» از هدايت قرآن بهره‌مند نمى‌شوند.

سؤال: اين آيه درباره قرآن ومطالب آن مى‌فرمايد: «لا رَيْبَ فِيهِ» هيچ شكّى در آن نيست. در حالى كه خود قرآن شكّ وترديد مخالفان را در اين باره بيان مى‌دارد: يك جا مى‌فرمايد:

«إِنَّنا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ مُرِيبٍ» «6» ما درباره آنچه ما را به آن مى‌خوانى، در شكّ هستيم. و در مورد شكّ در وحى ونبوّت نيز مى‌خوانيم: «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي» «7» درباره‌ى قيامت نيز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ» «8» بنابراين چگونه مى‌فرمايد: «لا رَيْبَ فِيهِ» هيچ شكّى در قرآن ومحتواى آن نيست؟

پاسخ: مراد از جمله‌ «لا رَيْبَ فِيهِ» آن نيست كه كسى در آن شكّ نكرده و يا شكّ نمى‌كند، بلكه منظور آن است كه حقّانيت قرآن به قدرى محكم است كه جاى شكّ ندارد و اگر كسى شكّ كند به خاطر كور دلى خود اوست. چنانكه در آيه 66 سوره نمل مى‌فرمايد: «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» «9»



پاورقی____________________

«1». «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ» توبه، 80.
«2». «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» مائده، 51.
«3». «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» مائده، 67.
«4». «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» زمر، 3.
«5». «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» غافر، 28.
«6». هود، 62.
«7». ص، 8.
«8». سبأ، 21.
«9». نخبة التفاسير به نقل از آيةاللَّه جوادى.

1403/04/22 10:59

💭پیام ها
1- قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلِكَ» در ادبيات عرب، «ذلِكَ‌» اسم اشاره به دور است. در اينجا به قرآن كه در پيش روى ماست، با «ذلِكَ» اشاره مى‌كند كه از عظمتِ دست نايافتنى قرآن حكايت مى‌كند.

2- راهنما بايد در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد.

جمله‌ى‌ «لا رَيْبَ فِيهِ» نشانگر استوارى و استحكام قرآن است.

3- توانِ قرآن بر هدايت پرهيزكاران، خود بهترين دليل بر اتقان و حقّانيت آن است. «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ»

4- تنها افراد پاك وپرهيزكار، از هدايت قرآن بهره‌مند مى‌شوند. «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» هركس كه ظرف دلش پاكتر باشد، بهره‌مندى و نورگيرى او بيشتر است. «1»

1403/04/22 11:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

❇️الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ

❇️آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند.

❇️who believe in the Unseen, maintain the prayer, and spend out of what We have provided for them;

#بقره ( آیه 3)

1403/05/09 11:06

«3» الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‌

(متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند.

✓نکته ها
قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مى‌كند: عالم غيب‌ «2» و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مى‌كنند كه برايشان محسوس باشد.

حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمى‌بينند، به او ايمان نمى‌آورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» «3» ما هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم.

اين افراد درباره‌ى قيامت نيز مى‌گويند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» «4» جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مى‌كنيم، جهان ديگرى نيست، مى‌ميريم و زنده مى‌شويم و اين روزگار است كه ما را از بين مى‌برد.

چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشته‌اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‌دانند و مى‌خواهند همه چيز را از طريق حواسّ درك كنند.

متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست.



پاورقی ـــــــــــــــــــــ

«1». هدايت داراى مراحل و قابل كم و زياد شدن است. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»
«2». غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است.
«3». بقره، 55.
«4». جاثيه، 24.
جلد 1 - صفحه 49

1403/05/09 11:12

💭پیام ها
1- ايمان، از عمل جدا نيست. در كنار ايمان به غيب، وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است. «يؤمنون ... يقيمون ... ينفقون»

2-اساسى‌ترين اصل در جهان‌بينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»

3- پس از اصل ايمان، اقامه‌ى نماز و انفاق از مهم‌ترين اعمال است. «يُؤْمِنُونَ ... يُقِيمُونَ ... يُنْفِقُونَ» (در جامعه‌ى الهى كه حركت وسير الى اللّه دارد، اضطراب‌ها و ناهنجارى‌هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مى‌يابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‌هاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مى‌گردد.)

4- برگزارى نماز، بايد مستمر باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» (فعل مضارع بر استمرار و دوام دلالت دارد.)

5- در انفاق نيز بايد ميانه‌رو باشيم. «1» «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»

6- از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و ...) به ديگران انفاق كنيم.

«مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» «2» امام صادق عليه السلام مى‌فرمايد: از آنچه به آنان تعليم داده‌ايم در جامعه نشر مى‌دهند. «3»

7- انفاق بايد از مال حلال باشد، چون خداوند رزق‌ «4» هر كس را از حلال مقدّر مى‌كند. «رَزَقْناهُمْ»

8- اگر باور كنيم آنچه داريم از خداست، با انفاق كردن مغرور نمى‌شويم. بهتر مى‌توانيم قسمتى از آن را انفاق كنيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»


پاورقی ـــــــــــــــــــــ

«1». «مِمَّا»، (مِن ما) است و يكى از معانى «من» بعض است. يعنى بعضى از آنچه روزى كرده‌ايم- نه همه را- انفاق مى‌كنند.
«2». در اينگونه موارد كلمه «ما» به معناى هر چيز است.
«3». بحار، ج 2، ص 17.
«4». «رزق»، به نعمت دائمى كه براى ادامه‌ى حيات طبق احتياج داده مى‌شود، اطلاق مى‌گردد وقيد تداوم و به اندازه‌ى احتياج، آن را از مفاهيمِ احسان، اعطاء، نصيب، انعام و حظّ، جدا مى‌كند. التحقيق فى كلمات‌القرآن، ج 4، ص 114.

جلد 1 - صفحه 50

1403/05/09 11:16

«4» وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ‌

و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو (بر پيامبران) نازل گريده، ايمان دارند و هم آنان به آخرت (نيز) يقين دارند.

✓نکته ها
ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نيست، بلكه وحى نيز يكى از راههاى شناخت است كه متّقين به آن ايمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحيّر و سرگردانى مى‌شود. بايد انبيا دست او را بگيرند و با منطق و معجزه و سيره‌ى عملى خويش، او را به سوى سعادت واقعى راهنمايى كنند.

از اين آيه و دو آيه قبل بدست مى‌آيد كه خشوع در برابر خداوند متعال (نماز) و داشتن روحيّه ايثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق ديگران و اميد به آينده‌اى روشن و پاداش‌هاى بزرگ الهى، از آثار تقواست.

💭پیام ها
1- ايمان به تمام انبيا و كتب آسمانى، لازم است. زيرا همه آنان يك هدف را دنبال مى‌كنند. «يُؤْمِنُونَ ... ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»

2- تقواى واقعى، بدون يقين به آخرت ظهور پيدا نمى‌كند. «بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»

3- احترام قرآن، قبل از كتب ديگر است. «... بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ...»

4- پيامبر اسلام، آخرين پيامبر الهى است. كلمه‌ «مِنْ قَبْلِكَ» بدون ذكر «مِنْ بَعْدِكَ‌» نشانه‌ى خاتميّت پيامبر اسلام و قرآن است.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 51

1403/05/26 07:06