ما خوب بودیم از وقتی این اومده دورویی میکنه
عروسی پسرعمم بود چهارپنج روز بعدش دخترم اسهال شد هی به شوهرم میگف زهرا بچه رو برد عروسی اینجوری شد
اینجوری ریز ریز منو تو ذهن شوهرم منفی میکنه
این یه مثالش بودها
تا برسه سر سفره میگه مثلا زهرا اب گرم اورد
یا زهرا دستش خورد فلان چیز ریخت
بعدش خودشم میگع اشکال نداره که
ولی با توطئه منو منفی میکنه
1403/04/24 21:06