مشهدرفتیم تارسیدیم حالم بد شد شوهرم منو برد بیمارستان..سمت خانم ها راهش ندادن...توسالن نشست...بهم امپول زیادداده بود زن پشت سرهم میزد منم عربده میزدم
شوهرم اومده بود جلو در بهش گفته بودن نیستی اینجوری قیامت کرده
باشی اینجا روخراب میکنه
خیلی دردم گرفته بود فحش میدادم
اومدم بیرون شوهرم بغلم کرد بخدا دل میزدم وفحش میدادم
1403/04/17 21:34