بچه رو برداشت از کنار من ببره پیش خودش منم نزاشتم از دستش گرفتم گفتم میخوام بچه پیش خودم باشه
گفت خواهر و مادرت اومدن پرت کردن خدا نشناسین میخواین منو از پسرم جدا کنید از روز اول نمک نسناس بودی پسرمو عذاب میدی مادرت دروغگوعه و فلانه
اینارو پدرم شنید به شوهرم گفت به زن من چیکار دارین از روز اول حمالیتون رو میکنه دعوا شد
شوهرمم طرف مادرشو گرفت
منو تهدید کرد بابام گفت پاشین بریم ولی بچم تو دستگاه بود نتونستم برم
1403/04/01 12:10