والا دخترم میگفت مامان امشب بخواب پیشم اول راضی شد خودش اومد باز پیچوند رفت
رفته پیش حاجی
1398/01/30 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
وا چش بود
نمیدونم والا سردخترم حامله بودم از ماه اول دیگه نمیذاشت تنهابمونم الان که کم مونده چهارماهم کامل کنم نمیا البته اینم بگم من ادم ترسوی نیسم درازتو قفل میکنم میخوابم ولی خوب کاراشون عجیب قریب
1398/01/30 00:46
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
رفته پیش حاجی
پدرشوهرم شبا جدامیخوابه تاحالا ندیدم کنارهم شبا بخوابن فقد گاهی میرن *** ضایع بازی درمیارن مام میفهمیم
1398/01/30 00:47
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
نمیدونم والا سردخترم حامله بودم از ماه اول دیگه نمیذاشت تنهابمونم الان که کم مونده چهارماهم کامل کنم...
منم نمیترسم
1398/01/30 00:49
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
پدرشوهرم شبا جدامیخوابه تاحالا ندیدم کنارهم شبا بخوابن فقد گاهی میرن *** ضایع بازی درمیارن مام میفهم...
خخخخخخخخخخخخخ وااااای
1398/01/30 00:49
//= $member_avatar ?>
پاسخ به
پدرشوهرم شبا جدامیخوابه تاحالا ندیدم کنارهم شبا بخوابن فقد گاهی میرن *** ضایع بازی درمیارن مام میفهم...