خواهر شوهرم دیروز اومده رفتم پیشش دخترش میگه من بیام خونه تون گفتم نه نیای خواهر شوهرم چپ چپ نگاه کرد
1403/03/16 12:52
//= $member_avatar ?>
اینقد فضول هست میگه مغازه نمیری برام خرید کنی وقتی که مامانش میاد میخواد بخوره تو رو روت هم سوار میشه
1403/03/16 12:54
//= $member_avatar ?>
دارم قسم میخورم ب جون خودم 😑
1403/03/16 13:03
//= $member_avatar ?>
سلام چیشد هستی
1403/03/16 13:05
//= $member_avatar ?>
😂😂 بگو نه اومدم تورو ببینم
1403/03/16 13:07
//= $member_avatar ?>
هنوز دراز نکشیدم دارم دکمه شلوارمو باز میکنم میگه خانوم زود باش سریع درازبکش
1403/03/16 13:10
//= $member_avatar ?>
این سونو 6 هفته منه اینجوری بود؟؟؟
1403/03/16 13:30
//= $member_avatar ?>
خواهرشوهرم دوتا دختر داشت سومی پسر بود باورش نمیشد رفتیم سنو ب دکتر. گفتم باورش نمیشه پسره دکتر اولین کاری ک کرد دودول پسرشو نشون داد گفت ببین مطمئن شو
1403/03/16 13:46
//= $member_avatar ?>
من قبلنا زعفرون و دارچین و زنجبیل با نبات قاطی میکردم میزاشتم بجوشه بعد میخوردم