مادران زمستان ۱۴۰۳

35 عضو

هیچی هممون یه جور درگیری داریم

1403/04/11 19:35

انشالله به خیر و سلامتی فارغ بشیم تموم بشه

1403/04/11 19:35

شوهرم زنگ زده به مامانش گفته یه هفتس غذای خونه نخوردم غذا بپز بیاییم اولش گفته میرم خونه خواهرت بمونم مدتی بعدش گفته میرم مراسم عزا الان پیش من زنگ زد خونه ننش ببینه راس میگه چون شماره بلد نیس گوشی تلفن خونه رو برداشت همون خانمی که مهمون بود

1403/04/11 19:37

طفلکی شوهرم نمیدونست حرس بخوره یا گریه کنه

1403/04/11 19:38

منم شدم باز روانی

1403/04/11 19:38

به نظرتون ننش بعدا به من بزنگه بهش چی بگم در مورد رفتارش؟

1403/04/11 19:38

وااا بگو این دیگه پسرتع بهش یه غذا بده انقد لج میکنی

1403/04/11 19:38

تو چیزی نگو ‌بسپار ب شوهرت

1403/04/11 19:39

لاله لال

1403/04/11 19:39

ب خنده و شوخی بهش بگو که بدونه خبر داری یا گلایه کم

1403/04/11 19:39

اتفاقا باید بگه تا اونم بفهمه این بیچاره بارداره

1403/04/11 19:39

خدا فقط خودش جوابشو بده والسلام

1403/04/11 19:39

مادرشوهرا لج نکنن میمیرن

1403/04/11 19:40

همش از دق عروسه

1403/04/11 19:40

برا اینکه دعوا بندازه

1403/04/11 19:40

حاک تو سرش کنم

1403/04/11 19:40

بگو تو امشب شام ندی ما نمیمیریم ولی جواب خدا رو چی میدی

1403/04/11 19:40

بخدا گناهه واسه پسری مثل این وجدانش میکشه اینجور کنه

1403/04/11 19:40

نده بابا عب نداره رفت بخره از بیرون فقط این هوس غذای خونگی کرده با والسلام

1403/04/11 19:41

اعصابم خراب شد کاش حداقل چندتامون نزدیک هم بودیم

1403/04/11 19:42

همین جمعه اسباب کشی داشت مادرشوهرم خدا میدونه شوهر من براش کن کم نزاشت هرکارشو انجام داد کلی هم خرج کرده بود واسش از پریز گرفته تا نهارشون و....

1403/04/11 19:42

بگو زن به خاطر اون خجالت بکش حداقل

1403/04/11 19:43

اینم جوابش

1403/04/11 19:43

الان گفته وظیفش بوده

1403/04/11 19:43

اه بام صد درصد

1403/04/11 19:43