حالا برو خنتان😂

اگه یک بار بزنه دخترت می‌ترسه

#سرگذشت_زندگیم

سلام وقتتون بخیرم 19ساله بودم که براساس یه سری ملاکهای بچگانه با یه آقایی ازدواج کردم مردخوبی بود امامتاسفانه من ازاعتمادشون سوء استفاده کردم کمتراز1ماه بعدعروسی خیابونی با آقایی دوست شدم‌ کمبودی نداشتم توزندگیم،و دوستیم بخاطرکنجکاوی وگذروندن اوقات فراغت بود کم کم متوجه شدم اون آقاهم متاهله، امایکم دیرشده بودومن عاشقش شده بودم‌ کار به جایی رسیدکه....

گروه روبیکا ادامه اینجا👇👇
"لینک قابل نمایش نیست"

😳چ خلوت

اینک هنوز خیلی از ازدواجت نگذشته مثلا 4 بار مبل عوض کردی

اوه بد موقع تر بوده

منم حتمن
چون الان باید بشم

فدات😄
چهار تا کشو تمیز کردم فقط

یک عینکی هست اونو میگم از فامیل ها خودمون هم رفتن راضین

ما امروز 3 راه افتادیم بنظرم 4 نیم رسیدیم مشهد

خوابین

ناهار چی بزارم بچه های خاهرشوهرم مهمونمن

چیکارس شوهرت

بچه ها من دکتر بودم پرسیدم تاکی باید استراحت مطلق باشم‌گفت نیازی نیس کارا سنگین نکن فقط😐

گفتم بهش لک میبینم میترسم گفت ن سونو خوب بوده کار سنگین نکن من ک همچی خودم انداختم جند وقته هیچکاری نکردم

برا چی

ارع دارم

برو شکایت کن وقتی درت کرده از خونه مدارک لازم نداری بگو نصف شب با دوتا بچه تو هوا سرد منو انداخته بیرون
بزار پرونده باز بشه براش بترسوننش دولت ک دیگه گوه بخوره بزننت
ترس از زندان ب بعد داره مرتیکه الکلی.

عید

غلط کرده گوش نده به این چرت و پرتا

من واسه سیم کارت بابام تنها رف به نامم زد

درسته😂پتو سگهای نگهبان با حوله تنپوش طرح حیوانات خوشحال میشه
خودش ماشین بزرگ میخاد
میگیرن واسش احتمالا انقد همه جا میگه

خوب نمیتونی ک برداشت کنی منم ظهر ثبت کردم

بله هزاری (یک دینار)اونا اینجا 65 هزار ارزش داره😐

دخترت چی