شوهرم برای ترخیصم اومد

اینم طبیعیه

سلام

خونه تکونی چ سخته

مسخره بازی

اره کوچیکن اینا

نه سبزه بعد اون میریزه زرد میشن

یه سرویسم ت گردن گوشش بود روز عقدش گفتن طلا سفیده عنش در اومد تقلبی بود

سلام

چندبار اشتباهی خورده ب دمبل

اگ‌میخای راحت باشی باید بعضی وقتا حست رو بکشی
شوهر منم اینطوریه
اوایل چن سال خیلی اذیت شدم
بعد دیدم دارم خودمو اذیت میکنم
قلبمو سنگ کردم
رااااحت شدم
بی خیال
وقتایی که می‌رفت رو مخم با کارایی که دوست داشتم دسر غذا پیاده روی خرید چیزای کوچولو بامزه
خودمو سرگرم میکردم
کیک میپختم با کلی قهوه مهوه از خودم پذیرایی میکردم
دیگه عادت کردم
موقع اعصاب خوردی هم فقط به این فکر کن که چن وقت دیگه تموم میشه این خلقش مثل همیشه

دیگه این اینجوریه دیگه
زندگی مشترک ینی کنار هم بودن دو تا آدم مختلف با روحیه مختلف

من اگه بچه داشتما عمرا دوباره ازدواج میکردم

چه خوب منم دنبال همچین چیزی ام بیل چنده
یه سرمایه شاید دستم بیاد میخام یه کاری باهاش کنم پول بیشتری دربیاد ازش

در ماه چقدر میده بیله چه جوریه کارش

اخ جون

اونو شوهرش تنبیه میکنه ب تو اصن ربطی نداره

جان

نه بار برده

Pof

ببین چته خوب

امیدبه خدا

اخیششش امشبم سام دعوتیم

انقد کار کردم از ریخت افتادن ناخنا

نمیشه کاریش کرد

امتحان نکردم ولی پیرا دندون ندارن احتمالا بهتر باشه فقط زبونشون کار میکنه