قشنگ جفتمون بدنمون سردشد

اصن حالتا ی جوری

ب ابجیم گفته بود حس ششمت قویه

چاکرای چشم سومتو بازکنی ب نفعته

😬😬ابجیم دیده بود حتی قبلش

من سقط کردم بعد یه کیست پیدا کردم ترکید تو رحمم خونریزی داخلی کرده بودم هر چی بستری دارو خوب نمیشدم خیلی حالم بد بود سیاه میکردم می افتادم

خب

چه وحشتناک

فال قهوه میگیره ؟

عجیبا ابجیم از سرویس اومدخ بود بیرون میگه دیدم ی چی سیاه رد شد

رفتیم پیش یه نفر گفت یه نفر هست این مشخصات تو قالی تازه خریدی اومده خونت دست کشیده قالیات روش میخندیده قلبش تیره بوده انرژی منفی میده بهت دوری کن ازش

حالا منو شوهرمون کپ کرده بودیم از کجا فهمید ما قالی تازه گرفتیم موها تنمون سیخ شده بود

نمیدونم چی میزنع ولی درستع نپرسیدم من ی سری استوری کرده بود واتساپ کارت بود

😬😬

اهان

چیکارکردی

گفت دور خونت با سرکه آب آبپاشی کن

بعدش دیگه کم کم بهتر شدم خودم رفت و آمدم قطع کردم همسایم بود

شماره شو نداری 😬

خوب کردی

نه بخدا حضوریه یه معلم دینی زندگی بازنشسته است

شیراز؟

نه کرمان

اها

ولی فالگیره ب من گف ی کار یاد بگیر