بفرستید منم بخونم

مدتها گذشت خیلی بددل بودو هیچ جا نمیتونستم از دستش برم حس غریبی داشتم عذاب وجدان داشتم رفتم مشاوره بهم گفت تمومش کن فقط و دیگه نزار نزدیکت بشه ی بار دعوامون شد وای الان یاد حرفاش میوفتم موهای تنم سیخ میشه من تهدیدش کردم گفتم تمومش کن وگرنه ایندفعه من گند میزنم ب زندگیت یهو وویس داد ک الان میام اونجا بیا پایین سریع راحت دارم تعریف میکنم تو وویس فحاشی ناموسی ب خودش سریع رفتم پایین ک نیاد خونه تو ماشین دعوامون شد ک تو با کسی هستی میگی تمومش کن و ی سیلی محکم زد گوشم ی لحظه نفهمیدم کجام در این حد وحشتناک بعد اون خطم عوض کردم و کلا قهر شدیم
چند شب پیش ایفون خونمون زنگ خورد چون خرابه رفتم روبالکن گفتم کیه مهدی بود گفت رضا خونس گفتم نخیر گفت چرا گوشیش خاموشه گفتم خب ندارم سریع رفت


برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=2033998

مرسی

خواهش بخون میخوادپاک کنه

باید یه جوری قطع کنم ارتباطشو

به خواهرمم نمیتونم بگم

طلاق بگیر هم نیست

ناراحت میشه فقط به هم میریزه

اصلا بلاک نکن زشته

بنظرم هرجا هر پیامی برات فرستاد دیگه بازش نکن نخونده پاک کن کم کم میفهمه خوشت نمیاد

به شوهرتم اصلا نگو درست نیست فقط پیاماش دیگه باز نکن

دقیقا

خوندم ولی نصف تاپیکا رو پاک کرد

اره چقدر بد اه

اگه داستانشو کامل خوندی تعریف کن برام
اولشو نخوندم
فقط فهمیدم بایه پسره ب اسم مهدی دوسته خیلی هم شکاکه

دوست شوهرش بود میومد خونشون با شوهرش مشروب میخوردن مینشستن
شوهره از گوشی دختره زنگ میزنه دوستش شماره میفته دست مهدی
هی با هم حرف میزنن پیام و درد ودل

میشه چهار سال

ولییی

کم کم قرار خونه و بوس و ... یبار هم بعد از اصرار زیاد پسره رابطه داشتن

ای بابا

بوس اینا را پاکید

دختره چندبار میخواد کات کنه پسره با تهدید و اجبار نمیزاره

آخرین بار که کات میکنه میاد داد و بیداد و یه سیلی میخوابونه دم گوش دختره

انگار بعد اون دیگه تموم میشه

شوهرش نفهمیده