پارت7
اون شب همه چیز عجیب بود، از تخت که اومد پایین رفتم در اتاق رو باز کردم اومدم تا وسطای حال دیدم شوهرم تا منو دید سریع پتو رو کشید رو سرشون آخه شوهرم تنها رو من ندیدم یکی دیگه هم بغلش بود رفتم جلوتر اولش فکر کردم خواهرشوهرمه اومده پیش داداشش باهم توی گوشی داداشش فیلم ببینن دیدم نه دخترخالم بود رفتم نزدیک شدم بهشون هرکاری میکردم پتو رو از رو سرشون بکشم شوهرم محکم پتو رو گرفته بود نمیزاشت قیافه دخترخالمو ببینم فقط وقتی داشتم پتو رو میکشیدم دستم رفت لای موهای دختر خالم موهاشو لای انگشتام حس کردم، فکرشو کنین انقدر هول شده بودم انقدر شوک بهم وارد شده بود که دستم که رو دیوار بود پریز لامپ بالای دستم بوده نتونستم بزنم روش لامپ رو روشن کنم، من حالم بد شد غش کردم افتادم زمین یهو به خودم اومد توان بلند شدن نداشتم وقتی بلند شدم ثابت کنم دختر خالم فرار کرد رفت تو اتاق خواهرشوهرم
برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=2130854
1403/07/24 16:40