امروز با مادرشوهرم رفتیم تو شهر بعد چادر زده بودن واسه کمک به غزه مادرشوهرم گفت مادر یه النگوهات بده ما اینارو واست خریدیم واسه روز مبادا مث الان،،گفتم خب خودت بده از شما هم بیشتره هم کلفت تر من 5 تاش واس پسرت فروختم این چند تا میخوام داشته باشم گفت من گذاشتم واسه اخرتم گفتم اتفاقا کمک کنی اخرتتو میخری بعد میزنه در دهنش میگه بگم ولکن ول میکنی،،خدایی انتظار بیجا نداش
برای مشاهده پاسخ های این پرسش به لینک زیر مراجعه کنید:
"لینک قابل نمایش نیست"s/qa?q=2130364
1403/07/24 23:59