حالا ی بار من رد میشد سرکوچه قبلیمون نمایشگاه ماشین بود
دوتا پسر تا رد شدم گفت اخ من واسه این 5 میدم اون یکی گفت نه 5 کمه من 10 میدم
یهو یکی دیگه اضافه شد گفت خاک تو سرتون من ایتو مفتی میکنم
وای منو میبینی برگشتم دنبال سنگ گشتم مگه سنگ پیدا میشد یهو ی سنگ کوچولو دیدم پرت کردم شیشه کنار ویترین ریخت
1403/05/24 13:02