مامانا‌ 🥰💞

20 عضو

اخییی‌ پس اون خونه داشته

1403/05/26 23:35

میترسیدم چشم وببندم انقد ازیتم میکردن

1403/05/26 23:35

ببین بدترین روزهام بود

1403/05/26 23:35

چون من میترسم ازاین چیزها واقعا

1403/05/26 23:36

خوب کردی از اون خونه رفتی از اون خونه بوده

1403/05/26 23:36

من سر پنج دقیقه نمیشه اقا دم در حموم مونده بیا بیا دیوونه م کرد

1403/05/26 23:36

اره هرکی میامد خونمون فرار میکرد حس بدی داشت

1403/05/26 23:36

وای

1403/05/26 23:36

شوهرم میرفت حموم میرفتم توحموم بالباس وایمیسادم تابیاد بیرون

1403/05/26 23:36

یادمه قبلا ی خونه بودیم داداش کوچیکم‌ بزرگم همه میگفتن ک یکی هست

1403/05/26 23:37

اخیری

1403/05/26 23:37

ولی برو پیش دعا نویس دعا کن میزه

1403/05/26 23:37

اخر عروس عمم بردم ی دعا نویس نگاهم کرد گفت ازیتت میکنن

1403/05/26 23:37

کلی دعا داد گفت بریز توخونه تون

1403/05/26 23:37

خب

1403/05/26 23:38

باورت نمیشه صبح پاشدیم دیدیم کفش شوهرم نیست بردن

1403/05/26 23:38

اخر گفتن اونا بردن رفتن

1403/05/26 23:38

ببین مینا اون از خونه بوده وگرنه خونه جدید بزی اینها پیش نمیاد

1403/05/26 23:38

من دیگه نترسیذم

1403/05/26 23:38

اره جام وعوض کردم سر ی ماه نشده

1403/05/26 23:38

من الان خیلی ترسبدم😀

1403/05/26 23:38

نترس بابا بهش فکرنکن اصلا

1403/05/26 23:39

😂😂دیگه من تنهام بیشتر موقعه ها

1403/05/26 23:39

وایی

1403/05/26 23:39

ولی دعا تو گردنمه

1403/05/26 23:39