دلم کمی حال خوب می خواهد ...
دستانی زخمت و پر احساس که سر انگشتانش پیچ و تاب گیسوی پریشانم را برقص در اورد ...
حض کنم از آرامشی که با لمس لبانم بر تن یخ زده احساسم تزریق میشود ...
دلم کمی احساس می خواهد ...
حسه زنده بودن ،حسه لمس شدن های بی وقفه ، حسه بوسیده شدن های پی در پی ، حسه آغوشی بی دقدقه ، حسه رهایی از هر آنچه مرا به بند کشیده می خواهد ...
دلم باران می خواهد ...
بروم بی چتر زیر باران قدم بزنم خالی شوم از بی حسی،اشک بریزم و کسی نفهمد و نپرسد که چرا؟؟؟
دلم بودن کنار یار می خواهد ...
تنی تب دار می خواهد ...
نگاهی غرق آرامش ، دلم بوسیدنش،بوییدنش بی پرده و با ناز می خواهد ...
دلم تنها تو را در بسترم بی تاب می خواهد ...
#دلنوشته
#صدف_د
1403/05/25 16:17