اون شب همه خونه خواهرشوهر بزرگه دعوت بودیم همه بودن همه طایفه شوهر بعدش من خییییلی جنبه م بالایه همیشه میگن شب5شنبه بود یعنی همون شب جمعه منم از بس پتو شسته بودم وخونه تکونی هلاک بودم چندبار به شوهرم گفتم ساعت1شبه پاشو بریم خستم هی گفتن وایستین شام وایستین میوه وایستین پاسور بازی خلاصه تا3نگهمون داشتن منم چرت میزدم به شوهرم گفتمپاشو بریم صبح شدبعدش برادرشوهر کوچیکم گفت داداش شب جمعه است پاشو برویعنی کل طایفه خندیدن امامن منظورم از خوابیدن اون خوابیدن *** نبودکه😂😂😂 الان پیام داده تو گروه میگه باداداش برین بخوابین گفتم گمشو مسخره نکن میگه ببخشید
1403/08/22 10:45