بخدا عاشق همیما انقد دوسم داره شوهرم خب بعضی وقتا انقذ زد حال میزنه با حرفاش دلم میترکه

تاپیکمو بخون

همه زندگیا همینه

انقد تنهامممم

نمیدونم والله چی بگم

شاید توحساستر شدی

نمیدونم والا

اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم

اینقد ب شوهرت گیرنده مردا با این گرونی هم هرچقد کارکنن بنده خدا نمیرسن

از صب میمونم تو خونه تا شب بعد میاد یکمم نشده میخوابه منم همش دلم میگیره

چن بار تازگیا جدا از‌هم خوابیدیم

بخدا کاری به کارش ندارم اصلا پول هم نمیخوام ازش فقط توجه میخواممممم

اگه ارایش کنی لباس خوب بپوشی وغذای خوب بپزی بازم قانع نمیشه

قبل اینکه بخوابید یه میوه ی پفکی چیزی بزارید بخورید

بخدا دیروز آرایش کردم موهامو اتو کردم شام پختم لباس خوشگل پوشدم فقط از در که اومد تو گفت چه خوشگل شدی همین دیگه هیچی منم انقد کردم رفتم شستم لباسمم عوض کردم

امون نمیده که شام که خورد میخوابه

اومد از دستم گرقت با زور ببره اتاق یه چند تا هم زد رو دستم قرمز شده بود نمیدونم این رفتارش چیه با اون دوست داشتنش

اگه مثلا بهش بگی بیا این پفک بخوریم یایه چیز دیگه یه نیم ساعت بخوریم بعد بخوابیم اونوقت چی میگه

هیچی نمیگه

قبول میکنه

قبلا هم اینطوربود یا الان اینجور شده

ولی من میخوام خودش دلی باشه باهام توجه کنه بهم انقد حس میکنم کمبود محبت دارم نمیدونم چذا

تازگیا تقریبا ولی مدلش اینه در کل

اگه قبول کرد هرچی داری بزارید بخورید باهم حرف بزنید بخندید

یه اهنگ عاشقانه هم بزار