چتکده قلب بنفش💜

198 عضو

ببینم تهش چی میشه

1403/11/12 23:07

😶😶😶😶پیش بینی کردم
کف هم میبینم 😂😂😂

1403/11/12 23:08

😎فقط بلاگ ما

1403/11/12 23:13

خائنین مجازات میشن🤗😂

1403/11/12 23:14

ن بابا

1403/11/12 23:14

پری هم عینه پروا بخت برگشته است

1403/11/12 23:15

😂

1403/11/12 23:17

بخدا
دلم براشون سوختت😔

1403/11/12 23:18

همه دست به دست هم دادن تا این بخت برگشته با یوسف ازدواج نکنه

1403/11/12 23:19

من استرس گرفتم برا پری دلم براش کبابه 😫😫😫

1403/11/12 23:23

منممم😔😔😔

1403/11/12 23:24

منم😢

1403/11/12 23:25

چقد بیچاره

1403/11/12 23:25

مثل اینکه قراره با این رمان جیگرمون خون شه😢😢

1403/11/12 23:30

آره😔😔😔

1403/11/12 23:31

آره 😔

1403/11/12 23:32

والا پروا بخت بقیه رو برمیگردونه😂😂😂یاور مرد
پسرخاله اش ک زنش تخمی بود

1403/11/12 23:35

😂😂😂

1403/11/12 23:35

پس نمیخونم تا تموم بشع

1403/11/12 23:41

😂😂😂پروا نحسه

1403/11/12 23:41

😂😂😂

1403/11/12 23:42

بخون چون بعدی بدترع😂

1403/11/12 23:54

ویار کرده بوده بچه

1403/06/14 17:17

ی تیکه ازین رمان ک میگمو میزارم ببینید جالبه یان ی چنل جدا بزنم برا اینم بخونیم

1403/06/14 18:33

#پارت_یک_رمان_فول_سـکسی



- بیا اینجا کسی نیست.
با ترس نگاهی به اطراف انداختم که دستم رو محکم کشید و به زور وارد دستشویی کرد.
مضطرب دست‌هام رو توی هم قفل کردم و گفتم:
_اگر یه نفر ببینه چی؟
آروم دکمه‌های مانتوش رو باز کرد و بهم نزدیک شد. دستش رو روی ناز کوچولوم گذاشت و گفت:
_نترس، هنوز کسی نیومده. بیا شروع کنیم.
و بعد آروم لباسش رو بالا زد که سینه‌های سفیدش توی دیدم قرار گرفتن.
با حس اینکه نازم نبض زد آروم چسبوندمش به دیوار و نوک صورتی یکی از سینه‌هاش رو لیسیدم که اوفی گفت.
نخودی خندیدم و شروع کردم به لیسیدن سینه‌های کوچولو اما تپلش؛ اون هم دستش رو محکم روی نازم می‌کشید.
چنگ محکمی به سینه‌اش زدم و بعد ولش کردم که نوک سینه‌اش رو نوازش کرد و گفت:
_خیلی حال داد!
موهای آشفته‌ام رو داخل مقنعه‌ام فرو کردم که جاهامون رو عوض کرد و آروم شلوار مدرسه‌ام رو پایین کشید.
دستش که به شورت صورتیم برخورد کرد خواستم خودم رو کنار بکشم که سریع شورتم رو پایین کشید و دستی به نازم گشید.
آب دهنم رو قورت دادم که پاهام رو یکم بیشتر باز کرد و دستش رو لای نازم فرستاد که حس کردم جیشم داره میاد.
_پری؛ دارم جیشم ‌و میزنم!
سرش رو به نازم نزدیک کرد و گفت:
_اون جیش نیست، اون دفعه تو اون فیلمه دیدم به این میگفتن آب!
آهانی زیرلب گفتم که با خیس شدن نازم توسط زبون پری سینه‌های کوچولوم رو چنگ زدم.

1403/06/14 18:34