داستان اینه که من طبقه سوم خونه بابامینا زندگی میکنم پنج سالی میشه...همش با مادرم بحث و دعوا مون میشه سر همه چی...بعد زندگی منو خودمو شوهرمو با داداشم و زنش که طبقه اوله مقایسه میکنه از همه لحاظ.چند ماهه اقدامم واسه بچه دوم...مامانم میگه اولین بزرگ کن خرجشو بده اعصابشو نداری تو خرجش موندی میخای دومی بیاری!!..بابامینا طبقه دوم هستن...منم گفتم منو با اونا که تلیاردن مقایسه نکن اونا مرفه بی دردن همه چی مهیاست واسشون من سختی کشیدم ده ساله عروسی کردم پنج بار اسباب کشی کردم...
1403/08/14 13:16