گفتم بگیره این رفیقش رفتیم خیلی تدارک دید الان برقا رفته یکساعته نشستم کارای خونم مونده.جارو گردگیری.فردام برنج باید بزازم وسالادوژله.شوهرم خیلی ازم توقع داره خودش هیچ کاری نمیکنه تا بچم خودم باید ببرم دستشویی ازخستگی داروهنوز نخوردم
1403/09/21 17:09