من بار اول گریهههه میکردم چرا همچین شدم شوهرم میگفت الکی میگی
لیوان یکبارمصرف کردم نشونش دادم ترسیده بود زنگ زد عمه اش اومد گفت نترس سنگ داره
منو گذاشت تو ماشین برد خونه مامانم گفت بچه نگهدارید بره دکتر من شیفتم نمیتونم ببرمش

خدا حفظ کنه همه نی نی هارو

خارش شدید دارم چه کنم داخل نه دهانه اونجام

ترشح میومد میگفتم طبیعیه

زنگ زدم زایشگاه میگه شنبه برو مطب دکتر

انوکسا برای من گفت تا آخر باید بزنی مشکل ایمنی هم ندارم

ای خداااا خب باهاش آشتی کن

همون برو نازشو بکش

از من باسه من انجام میدم شوهرم میگه اینا الکیه ول کن نمیخاد انجام بدی

برای چند وعده درست کن که اذیت نشی
من حالم الان خوبه سرحالم قبلا درد داشتم الان ندارم هر چی میگم شوهرم میگه خونه من نیستم تنها بری چیکار هر وقت اومدم میام دنبالت میری خونه میشینی تمیز کاری اجازه نمیده میگه تحمل کن یه ماه دیگه بری تو هفت ماه

من امروز وازد 16هفتع شدم

ثبت کردن

من تو این چهل روزی ک مثبت شدم 160تا امپول زدم