نه هفت سال از مامانم بزرگ تره 😂

میپرسن بابا من 200 بار پرسیدم

🤣🤣🤣

حیف این گروه که همه نباشن

😂

منم چهار سال با شوهرم دوست بودم ولی واقعا نمیخواستم باهاش ازدواج کنم خیای خواستگار داشتم ولی بابام یکبار چت هامون رو خوند رفت با شوهرم حرف زد اونم گفت قصدم ازدواجه منو به غلامی قبول کنیپ؟ منم غلام گرفتم دیگه😅😅😅😅😅

دیگه بعدش دوسش دارم اگه بیاد رو چشمام میزارمش

امشب همه پاستا سیر هم دو حبه بندازید خیای خوب میشه

من 2سال دوست بودیم

سیر بد فکر کنم نخورید

😂

منم 4 سال دوست بودیم

پس همه بچه باز هستن😅😅😅باباتم کیف کرده با مامانت قبول نیست این همه ناناز جوون دستشون بمونه🤣

🤣🤣😂🤣🤣😂😂😂😂🤣🤣🤣😂

من بعد از خواهرم بدنیا اومدم وقتی بابام اومده دیده منم دخترم به مامانم گفته اشکالی نداره، این یعنی جهنم به درک که اینم دختره دیگه چیکارش کنم بیارش خونه 🤣🤣🤣🤣

هیشکی سنتی ازدواج نکرده خوشم میاد🤣🤣🤣

این یه تیکه از یه اهنگی نیست؟ شعر گفتی😂

نه 🤣😂

خب شکر خدا یه عده دختر سر به راه دور هم جمع شدیم

من ناخواسته بودم🤣بابام فهمید از شبش تا صبح بشه تو خونه راه رفته

🤣🤣🤣🤣

😂🤣لعنت نشی با این این حرفات 🤣😂😂🤣😂😂😂😂😂😂😂🤣😂😂😂

یه کوچولو اشکال نداره من با جنین ها صحبت میکنم راضی بودن بعد میریزم🤣🤣🤣

😂🤣

بعدا به یکی داشت تعریف میکرد ناخواسته ها خواستنی تر میشن🤣🤣🤣