آره بزن من یادمه آمپولم یه صبح یه شب بود با دوتا شیاف
1403/07/06 13:34
//= $member_avatar ?>
بگی شوهرت مشکل داره شوهرت ناراحت میشه
1403/07/06 13:34
//= $member_avatar ?>
تو روت این حرفو زد؟
1403/07/06 13:35
//= $member_avatar ?>
😂😂😂خدا واستون نگهش داره داغشو نبینین عزیزم
1403/07/06 13:35
//= $member_avatar ?>
آره ولی خب بابام ناراحت شده بود
دیگه اینقدر منو مامانم گفتیم ولش کن
1403/07/06 13:36
//= $member_avatar ?>
آره بخدا زنگ زد روز دوم سقطم گفت من اینقدر دلم شکست باورت نمیشه
نمیدونم چرا خدا داره اینجوری امتحانم میکنه
1403/07/06 13:37
//= $member_avatar ?>
ببین من یه خواهرشوهردارم باهاش،حرف نمیزنیم افریتس.نامزدی حرفاشو اهمیت ندادیم اونقد دخالت میکرد زنگ بابام زده بود یا دخترتو جمع میکنی یا میام کل محل موهاش میگیرم میچرخونم.ازبدم بدترهست