گفت پسر بزرگی برا مهدی عروسی بگیر بذار بیاد تو خونت تا خونش بسازه این کارو انجام داد باز گفت پسر بزرگی وظیفته جهزیه بذی زهره اکثر جهزیش خودش خرید باز گفت پسر بزرگی وظيفته کمک کنی حافظ زن بگیره باز این کارو کردیم آوردمش تو خونمون تا دوسال با خرج خودمون باز گفت وظيفه ته سعدی زن میخاد اینو هم انجام دادیم یه خونه برا مهدی یکی برا سعدی یکی هم برا حافظ ساخت حالا همه ی اونها تو زندگی از ما جلوترن
1403/10/09 15:25