منم ستار بی عقل چیکار کنم دیگه

خودموم کشتم بخاطرش ونفهیمید

انشاءالله زودتر شرایطتون جور بشه خونه مستقل بگیرید

ان شاالله

آخه شش ساله در دروازه بوده که انقد دیگه پیش رفتن به خانوادم کشیده بی احترامیاشون به جاریم گفته بودن تو کینه ای والا ما بدترین حرفا رو به دنیا می‌زنیم سرشم بلند نمیکنه بخدا نازنین اینا نفهمن در دروازه کتی بدتر سواستفاده میکنن

می‌کنه مطمبنم به خدا ایمان دارک

بیان بعضی از کلمات حتی اگر حقتم هم باشه درست نیست

آخه 6 ساله اینطوریه پس چرا کاری نکردی زودتر خونه جدا بشه

من جنگ دعوام بخاطر اینه بفهمه من دیگه ایم با خانوادش تو یه جوب نمیره محاله دیگه حرفا شونو یادم بره مجبورش کنم از اینجا بریم نازنبن از اینجا بریم هیچ مشکلی ندارم بخدا رسول آدم بدی نیس خانوادش اینجوریش کردن این نزدیکی

آره من که روزی دعوا شد رفتم سرمو گذاشتم لا قرآن اینقدر گریه کردم گفتم خدايا تو شاهدی تو ناظری که من تقصیری نداشتم و ندارم من گذشتم تو نگذر ببینم چ میکنه خدا

آخه این کل حرفش موقع آشتی اینه پاشو بریم خونه مامامم من با این وضعم پاشو برم خونه اونا اونم بعد هفت ماه بی محلی دیگه فردا میرم تو هفت ماه

دقیقا باید خونه هاتون جدا بشه حتی شده یه خونه 40متری ولی با آرامش

والا دیونه شدم دیگه بقران افسردگی گرفتم

دقیقا دوری و دوستی

نه بگو زنگ بزنه مامانت دعوتم کنه میام اینطوری واست ارزش بذارن نه که خودت بری

برم مهم نیس بخدا صدیقه اینکه این نزدیکی رو زندگی شخصیم و اینکه فردا بچه هام بیان جلو اونا بهم بی احترامی بشه نمیتونم هضم کنم

ای نمیکنه اون اگه میکرد تو این هفت ماه میکرد

کاش میشد همه مستقل بشیم

والا صدیقه من حتی دوست ندارم با مادر خودم یه جا باشم چه برسه مادر شوهر

دقیقا بخدا

میکنم تا از این خونه نرم بخدا یک کلمه نمیتونم باهیچ کدوم حرفی بزنم که سلامشون کنی روشون باز میشه انگار نه انگار اتفاقی افتاده

دنیا گروه دیگه یه نفر میگفت دعا گرفتم بدون دعوا و جر بحثی خونمون شوهرم جدا کرد

اینم نمی‌فهمه لاااقل خونه منو جدا کنه آرامش داشته باشم همینجور بی عقل بمونه روزی صد بار بیاد خونه ننش

تو از شوهرت بخواه بگو من دوست ندارم قطع رابطه کنم مامانت زنگ بزنه من میام

انشاءالله