*****~mom~ًًّّّ****

26 عضو

آره دیگه اوایل که خونه پدر شوهر بودیم فقط یخچال ساید ماشین لباس شویی تلوزیون خیلی بزرگ65اینج دیگه هیچی

1403/10/12 18:37

تا رفتیم تهران
خیلی اذیت بودم جارو برقی نداشتیم تلوزیونممم رو زمین بود یه روز رفتیم میز تلوزیون و جارو برقی خرید

1403/10/12 18:39

باز خوبه
الان که کادو بچه هر کی داد سریع برو طلا بگیر پس انداز کن

1403/10/12 18:39

کلی ظرف شستم مرغ پختم قیمه پختم دوتا برنج پختم میوه دادم دوتا چای دادم یعنی دو دفعه درست کردم

1403/10/12 18:39

فاطمه میگه شش تومان پول بهم بدین

1403/10/12 18:39

قیمه رو گذاشتم زودپز مرغم گازو شعله ش متوسط قشنگ جا میفته

1403/10/12 18:40

دنیا میکشمت غذا بزاری جلوش خودش گرم کنه کوفت کنه

1403/10/12 18:40

ویس دنیا رو گوش، میدادم شوهرم تو اتاق بود باز شنید گفت این کیه گریه میکنه دیگه قضیه رو بهش گفتم

1403/10/12 18:40

من پارسال جارو برقیم سوخت یکی دیگه گرفتم

1403/10/12 18:40

بعد که باز برگشتیم از تهران پیش خانواده شوهر بودیم اونور بعد یک سال اومدیم اینجا که رفتیم فرش و جیپاس و کتری برقی و خواهر شوهرام هم کادو آب مرکبات گیری گرفتن خودمم این مدت گوشتکوب برقی و مینی واش گرفتم سه ماه هم سر کار رفتم قبل بچه ها بیان که سافی لگن استیل و 18نفره قاشق چنگال یونیک گرفتم

1403/10/12 18:40

شوهرت دست دادنش بیسته بهش بدین 😐

1403/10/12 18:40

من هنوز باشون نکردم

1403/10/12 18:40

بخدا قول داده بهش بده

1403/10/12 18:41

نه بابا پدر شوهرم هیچ جا نمی‌مونه بعد چهار سال با خونه پسر تهرانی آشتی کردن بعد چهار سال می‌ره خونشون نوه شو ببینه😅دوسه روز دیگه میان

1403/10/12 18:41

البته گفت سرماه پسش میدم قسم خورد

1403/10/12 18:41

آره می‌خوام فقط ازش بکنم

1403/10/12 18:41

خداقوت واقعا خسته نباشی خواهر

1403/10/12 18:42

لااقل شش تومن ندید مثلا بگید بیشتر سه تومن نداشتیم

1403/10/12 18:42

فدات ممنون عزيزم

1403/10/12 18:42

بقران من از دست رسول خودمو میکشم از دست این ستار و عموش خودمو میکشم حالا ببین کی گقتم

1403/10/12 18:42

منم گفتم بهش🤣🤣

1403/10/12 18:42

گوزوها

1403/10/12 18:42

خخخخخخ وای الان میگه این دیگه چه بدبختیه😅

1403/10/12 18:42

میرینم براش دور از نون غذا

1403/10/12 18:43

گفت چقدر شوهرش بی عقله

1403/10/12 18:43