من حساسم رو آبروم خیلی چون بی آبروی تو ذاتم نبوده چهار سال خورده ای با رسول دوست بودیم دو بار منو دید از دور دستشم بهم نخورده بود تا شب خاستکاری
1403/10/12 18:54
//= $member_avatar ?>
اهم ولی گاهی شاید مرگ تنها راه ادمع
1403/10/12 18:54
//= $member_avatar ?>
نه اینکه قهر میکنید چند هفته شوهرتم به امان خدا بعد گند کاراش مثل امروز در میاد اگر با سیاست بگیری تو مشتت میاد قبل همه پیش خودت نظر میخواد
1403/10/12 18:55
//= $member_avatar ?>
نه مرگ فقط دست خداس
1403/10/12 18:55
//= $member_avatar ?>
بعد الان شاید من بگم چرا خوب بخاطر جاری یا فلان حرف ولی اون موقع انقد کم آوردی انقد از همه لحاظ خورد شدی حس بی ارزشی بی پناهی کردی راهی جز این نداشتی کاملا درکت میکنک
ببین جاری تو خونمون بودن خیلی اذیتم کرد خدا بالا سره من بخاطر بی مادریش کوچکترین حرفی بهش نزدم کلی هم بهش خوبی کرد
1403/10/12 18:56
//= $member_avatar ?>
آدم گاهی انگار تموم در های دنیا به روش بسته میشع هیچکس نمیفهمتش هیچ *** درکش نمیکنه هیچ *** صداشو نمیشنوه دنیا و مشکلات روز به روز بیشتر آوار میشن رو سرش دقیقا اون لحظه
1403/10/12 18:56
//= $member_avatar ?>
هنوز زایمان نکردی که!
1403/10/12 18:56
//= $member_avatar ?>
خدا شاهده اون یکی جاریم تو خونمون بودن میمودم خونه نهار آماده شام آماده جاها جارو مرتب
1403/10/12 18:57
//= $member_avatar ?>
اینو جدی میگم الان تا حدی شخصیت همو میشناسیم و البته شوهرای همو
1403/10/12 18:57
//= $member_avatar ?>
خوب وقتی آشتی نمیکنه هر چیم میری باهاش حرف میزنی یا جواب نمیده یا کلمه کلمه یا میگه حرف نزن موقع خوابم برم نزدیکش بالشت پتو شو برمیداره میره تو هال چیکارش کنم
1403/10/12 18:58
//= $member_avatar ?>
درسته واقعا من اون بار که قرص خوردم دو روز تقریبا تو کما بودم بیهوش بیهوش ولی هیچم تشد