پس همون همدان باید بری دیگه

فقط خیالم از این راحت شد لااقل شوهرم ماشین خرید هر شب کابوس و خواب اینو می‌دیدم دردم گرفته ماشین نیس برم همدان

چی

دیگه کنار اومدی با ماشین پدر شوهر🤣🤣🤣

آره مجبورم حتی بیمارستان اینامو انتخاب کردم دکترمو امیدوارم برنامه ریزی و بهم نخوره

آخه میگی اگر اورژانسی بشه

بچها

بیاین روبیکا

خرید کردم

انشاءالله سر موعد به سلامتی هممون زایمان کنیم‌نگران نباش

قسم خوردم سوارش نمیشم ولی مجبوری سوار شدم دیدم گرون نداده قسم خورد کارشناسی بردیم رنگ ندارع از کجا درآوردی رنگ داره هفتاد میلیون پایین تر از قیمت بازار دیوار داده

آره اورژانسی منطوژم از کیسه آب پاره شدن و اینجوری مثل رها و مامان توت فرنگیی مهسا اینا بهوییه

ای جان

آمین انشالله همممون

دیدی الکی خودتو ناراحت کردی😑

اشکال نداره تو فقط دلت نسوزه پر توقع باش اول از همه هم طلا ها رو بگیر پوله خرج نشه

نگران نباش بهش فکر نکن

کل دیوار زیر رو کردم تا خیالم راحت شد وقتیم از نزدیک دیدم خیلی خوشگل بود از سرم پرید غصه ها بیشترم بخاطر حرص دادن مادرشوهر قبول کردم بعدن دارم براش بهم می‌گفت لیاقت تو موتور میگم بهش عزیزم آدما خیلی زود به لیاقتشون میزسن😅

یعنی انگشترامو بخرم سر ماه النگو هامو با پولام بخرم این سکته می‌کنه به حمد قوه الهی

یخورده صبرتو زیاد کن ،عجله کار شیطونه😂

نه دیگه ماشین و گرفته حساب کتاب کنه منم تا سر ماه نخودمو بفروشم مبرم خرید طلاا

ان شالله میخری😍

یهویی میاد تو ذهنم

نقطه ضعف مادرشوهرش طلا و وسایل خونه چیز خوبه یعنی باید چششو در بیارم

انشاءالله