بعد جاریم رو آزمایشگاهی که میرم خیلی بزرگ مجهزه کار میکنه خون گیری میکنه ثب رفتم خیلی ناراحت بود راستش زیاد محلم نداد منم تعجب کردم آخه با جاریم خیلی خوشیم دوسم داره قبلا غیر نوبت راهم مینداخت ولی این بار کلی معطلم کرد تا نوبتم شد رفتم پیشش اصلااااااا مثل قبل نبود سرد جواب سلامم و داد منم با خنده روی خوش سلام دادم خسته نباشید اینا گفتم و نیستم انگاری خودش از رفتارش خجالت کشید منو کشوند گوشه آروم بهم گفت ازت خیلی ناراحتم کلی حرف پشت سرم زدی همه رو بهم گفتن خونمون سر حرفات دعوای راه افتاده تا سر حد طلاق کتک باورت میشه منم انگار از پنج طبقه انداختنم پایین از دنیا بیخبر گفتم چی میگی گفت همکارام هستن میشنون برو بعد از ظهر از سر کار برم خونه بهت زنگ میزنم مادر شوهرت یه چیزای از تو گفته راستش دوس نداشتم ببینمت البته این جاریم کلا اینجا نمیاد پنج ساله اومدم دو بار دیدمش
1403/07/08 16:33