منم خیلی کوچیک شدم دنیز تو دعوا ها هیچ وقت پشتم نبود همیشه سمت مادرش هرچی میگفت اون بود با مادرش میومد دنبالم اگه ننه اش نمیگفت بریم دنبال نگین عین خیالش نبود حتی شده منو پیش اونا تو دعوا ها کوچیک کرده همین دعوای اخر پیش مادرش گفت من دیگه اینو نمیخوام نمیدونم توروهم مادرت مجبور کرو منم مادرم مجبور کرد به ازدواج اینطوری خیانتم کرد پدر ومادرش گفتم ابروشو بردم حتی این بشر پیش برادرشوهرم منو کوچیک کرده با خودش نگفتع من زن وبچه دارم واس چی برم با زن متاهل بچه دار دوس بشم
1403/08/05 18:56