یعنی دنیز مادرش گفت شام نزار مهدی وسعید میرن تولد منم یه چیزایی گفتم بهش که باز رفیق بازی میکنه فلان اینا به شوهرمم زنگ زدم الکی شام میزارما گفت ن نزار جایی میرم میدونه من بدم میاد از این رفیق بازی بهم نمیگه گفتم هااا تولد ممد ترکه گفت اره گفتم باش برو من باهات کاری ندارم ولی سرد شدم دیگه نگو چزا فلان شدی اینا ها
1403/08/10 18:49