The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

دلبرای محل🩷

8 عضو

ای شوهر اسگل من شوهر من اولا نمیرفت زیاد جدیدا هرروز

1403/08/23 13:03

واااییی

1403/08/23 13:03

ن دنیز واس من برج 2 به خاطر موی سامین دعوامون شد منو هل داد رفتم دیوار دستم شکست دیگه بعد اون هرچی دعوامون شد منو نزد در میکوبید میرفت اتاق فرداش خودش میومد😂

1403/08/23 13:04

ای خدا

1403/08/23 13:06

من دنیز مادرشوهرم بیشتر نمیزاره زندگی کنم باورت میشه خیلی دخالت میکنه خیلی حتی شوهرمو یاد میده درسته دنیز شوهرم بهم خیلی بد کرد خیانت کرد ولی از یه طرف یه خوبی هایی هم داره منو مسافرت میبره مادرشو قاطی نمیکنه بهمون یا بیرون میریم یا هوس کنم پیتزا بخر هرچی بگم میخره یا بگم پول بزن انقد سریع میزنه

1403/08/23 13:06

آهااا این هرروز میره دیدن ننش اینا ولی زهرا رو نمیزاره بره اصلاااا

1403/08/23 13:06

حیف مادرش زندگیمو قاطی میکنا خودش متوجه نمیشه دنیز

1403/08/23 13:06

ظلم میکنه بخدا دیوونی

1403/08/23 13:06

س

1403/08/23 13:06

والله یه ماری هس

1403/08/23 13:06

آها نمیزاره بره خونه باباش

1403/08/23 13:07

😥

1403/08/23 13:07

آهاا ن این کتک میزنه در حد کبودی چن بار عکس کبودی بدنشو داده😔برمیداره میکوبتش ب دیوار

1403/08/23 13:07

وای دنیز خیلی سخته ها من خودم چندین بار دیدم چه مردا زنشون بد میزنن ولی به خاطر بچشون کوتاه میان زدن خیلی سخته

1403/08/23 13:08

آهاا اره بخدا شوهر زهرا یه دیونس میگه رفته بودیم تهران همه چی خوب بود هوامو داشت قربون صدقه میرفت اومد رف خونه ننش برگشت منو 180 درجه ورقش برگشت منو میدید انگار جن میدید

1403/08/23 13:09

دقیقا زندگی اونم مادرشوهر عفریتش قاتی میکنه اونم مث تو خاهرشوهر نداره یدونه برادر شوهر داره

1403/08/23 13:09

متاهله ها ولی زنه گیر داده ب اینا فقط

1403/08/23 13:09

نه اصلااا

1403/08/23 13:14

من فقط اولین بار دنیز اون زمان که بهم خیانت میکرده سر نودلیت ریختن خودش من چون تو پلاستیک گذاشته بودم برداشته بود رفتم دسشویی اومدم اون موقع با مادرش بودیم ریخته بود زمین خالم گفت اینو جمع کن شوهرم گفت اینو چرا اینجوری گذاشتی گفتم من گذاشتم نریختم که تو ریختی حواست کجا بود اونم نگو چون خیانت میکرده دیگه من به چشمش بد میومدم دا یا دنبال بهونه بوده الکی منو ناراحت کنه یا بزنه یه سیلی به من زد دنیز چشام باد کرده بود نتونستم به مادرم بگم اینو نگفتم اصلا بعد اون از دی ماه تا عید با من خوب شد نزدیکای عید همش میرفتیم شمال یه بار گفتم سعید بسه دیگه هرروز شمال نمیشه که باز بچه نداشتیم اره بچمو چیکار کنم آخه دو باری مادرشوهرم نگه داشت اونم نگه میداشت غر میزد بعد این چون رمز همو اولا گرفته بودیم حرصش میگرفتااا من رمزشو دارم اونم فک میکرد منم گوشیم چیزی دارم میگرفت میرفت چت من با عروس خالم اینا ببینه بدم میومد میگفتم من کاری نکردم که تو کردی ولی چت من با اینا نخون سر همین یه سیلی زدم بهش یکی هم اون بهم زد 😂😂😂 اسفند میشدااا😂😂😂بعد برج دو هم دستم شکست بعد اون ن هیچی بهم نزد اولا که اصلا همون سیلی هم نمیزد انقد دوسم داشت میگفتم سعید یه بار دوست دارم منو بزنی خاک برسرم نمیدونم چرا میگفتم بزن ببینم چجوریه😂😂

1403/08/23 13:15

میگه اگه بشنوم حرف زدی یا دیدی کتک میزنم و اینا

1403/08/23 13:15

من به یه فالگیر گفتم دنیز گفت تو باده جن داری تورو میبینه به خاطر همین بد میبینه گفتم باده جن چیه 😂😂گفت رو دوشت سنگینی داری فلان بعد دعوا میکنی پشیمون میشی زود عصبی میشی اونم از تو بدتر عین بنزین وآتیش میمونید 😂😂

1403/08/23 13:17

هی گناه ما چی بود نمیدونم

1403/08/23 13:17

خاک

1403/08/23 13:17

وای 😂😂😂

1403/08/23 13:17

واااای یعنی چی واقعا به خدا غلط میکنه والله موندم تو بری خونه ننه ات من نرم بیجا میکنی باید یه دعوا حسابی بندازه به خدا

1403/08/23 13:18